1-1-8- تدوین استراتژی چه ضرورتی دارد؟

اگر چه ممكن است در وهله اول به نظر برسد كه تعريف و تدوين استراتژی به صورت عملياتي قابل درك نمي باشد و همچنان كه اشاره شد تعريف واحدي از استراتژی قابل طرح و ترسيم نمي باشد، اما نياز سازمان ها به استراتژی امري محرز است. استراتژی يكي از اصلي ترين محورهاي توجه مديران عصر حاضر است كه تلاش مي نمايند سازمان را براي حركت در فضاي عدم اطمينان پيش روي خود و حصول اهداف مورد نظر آماده نمايند.

1-1-8-1- نقش های استراتژی
نقش های استراتژی شامل تمركز فعاليت ها، ايجاد سازگاري و تطبيق و همچنين ايجاد ايده ها و تصاوير جديدي از آينده سازمان است. استراتژی به عنوان مكانيزمي براي خلق و توزيع ثروت در قالب تطبيق سازمان با محيط و دستيابي به اثربخشي تلقي مي گردد. برخي از انديشمندان از جمله هوفر و شندل و هريسون روي اين مسئله تاكيد دارندكه استراتژی ويژگي نائل شدن سازمان به تطبيق با محيط و مديريت فرصت ها و تهديدات محيط خارجي و هماهنگ كردن آنها با قابليت هاي دروني سازمان است.
نياز به تطبيق با محيط و اثربخشي است كه سازمان ها را مجبور مي نمايد براساس شرايط خاص خود اقدام به طراحي يا انتخاب راه كارهاي استراتژیک نمايند. از اين رو بين مديران و انديشمندان علوم استراتژیک اين اتفاق نظر وجود دارد كه اثربخشي و تطبيق پذيري پارامترهايي هستند كه به عنوان معيارهاي سنجش استراتژی مناسب قابل بهره گيري مي باشند (دهقاني پوده، 1378، ص 83).
فرآيند تدوین استراتژی براساس اين باور قراردارد كه سازمان ها ناگزيرند، به طور دائم بررويدادهاي داخلي و خارجي وروند آنها، نظارت كنند تا بتوانند در زمان مناسب و برحسب ضرورت خود را با تغييرات وفق دهند.
پديد‏ه هايي چون تشدید رقابت،فناوری اطلاعات، بازرگاني با شبكه اينترنت، پزشكي ليزري، اسلحه‏هاي ليزري، سالخورده‏تر شدن جمعيت و جنون ناشي از ادغام شركت ها و بسياري از تغييرات ديگر اين مطلب را مي‏رسانند كه سازمان ها براي بقاي خود بايد بتوانند به شيوه‏اي زيركانه اين تغييرات را شناسايي كنند و خود را با آنها وفق دهند: بنابراين يك بنگاه اقتصادي زماني موفق خواهد بود كه هم جهت درستي را انتخاب كند و هم درست در آن جهت گام بردارد.

1-1-8-2- چالش سنجش اثربخشی استراتژی
“اگر نتوانیم پدیده ای را اندازه بگیریم، مدیریت کردن آن امکان ندارد”
اگر بپذیریم که اثربخشي و تطبيق پذيري پارامترهايي هستند كه به عنوان معيارهاي سنجش استراتژی مناسب قابل استفاده مي باشند، آنگاه بایستی دید که در مورد سنجش معیارهای مذکور ادبیات موجود چه راهکارهایی را ارائه نموده است.
اثربخشی را میزان تحقق اهداف واستراتژی ها تعریف می کنیم. در سیر تحول نظریات مدیریت، مدل هایی برای سنجش اثربخشی استراتژی سازمانی توسعه یافته است. ارزیابی عملکرد نیز به طور مستمر مورد تاکید قرار گرفته است. جالب است بدانیم که جامعه علمی طرفدار مدیریت کیفیت جامع سهم عمده را در این زمینه داشته اند و حوزه مدیریت استراتژیک در این راه خیلی عقب تر است. به طور خلاصه این حوزه در حوزه اثربخشی دچار مشکلات اساسی بوده وهنوز هم در ارائه مدل ارزیابی عملکرد استراتژیک در مراحل اولیه است. کاپلان ونورتون (2008) با مشاهده عدم وجود ارتباط بین استراتژی و عملیات وسنجه های مناسب ،الگوی کارت امتیازی متوازن را ارائه داده اند.
برای حل این مشکل نیاز به توسعه یک مدل یکپارچه عملکرد استراتژیک است تا بتواند حتی اثر تغییرات نماگرهای کوچک مانند فروش یک محصول را در تحقق چشم انداز شرکت مادر سنجش نموده و از طریق داشبوردی چند لایه نتایج را برای کلیه تصمیم گیران نمایش دهد.

 

شکل شماره 1-1 : عوامل موثر برموفقیت استراتژی

1-1-8-3- چالش انطباق پذیری
“ساختارسازمانی از استراتژی پیروی می کند”
انطباق واژه ای است که برای وفق دادن شرایط محیط درونی با الزامات محیط بیرونی(رقابتی وکلان) به کار رفته است. می توان گفت که کار چندلر و دیگران جزو اولین قدم ها برای هماهنگ نمودن شرایط درون سازمانی با الزامات کسب و کاری شرکت بوده است. البته کار چندلر زمانی ارائه شد که تازه نگرش سیستم باز در نظریه عمومی سیستم ها توسط آکف (1961)و برتالانفی (1967)مطرح گردید وهنوز کاملا به کار گرفته نشده بود.
از آن زمان تا کنون صاحب نظران از واژه های مختلف و با مفاهیم مشابه مانند همراستایی، تناسب، انسجام، همسویی، همرایی و غیره برای انطباق وضعیت داخلی با محیط بیرونی استفاده نموده اند. اکنون انطباق پذیری سازمان دو جنبه پیدا کرده است:
یکی از جنبه ها به انطباق شرایط درون سازمانی با نیازها و الزامات محیطی به خصوص محیط رقابتی اشاره دارد که پورتر از آن با عنوان تناسب یاد می کند. پورتر و سایر همراهان وی، تناسب با محیط را محور کسب مزیت رقابتی کسب وکار می دانند. این موضوع با بحث انعطاف پذیری نیز ارتباط تنگاتنگ دارد.
جنبه دیگری از انطباق به حوزه های درون سازمان توجه دارد و تلاش می نماید تا انواع استراتژی های درونی را با همدیگر هماهنگ نماید. در دهه های اخیر جامعه علمی فناوری اطلاعات دچار این مشکل بوده است که برنامه هایش با نیازهای فضای بازار کسب وکار منطبق نبوده است. سازمان ها با سرمایه گذاری وسیع در این زمینه و عدم همراهی سیستم های اطلاعاتی با استراتژی کسب وکار خسارات فراوانی را متحمل شدند. به همین دلیل ادبیات سال های اخیر پر از تحقیقات بر روی همراستایی استراتژی های فناوری اطلاعات با کسب وکار است. این موضوع اکنون به سایر حوزه های مدیریت مانند منابع انسانی، بازاریابی و زنجیره تامین توسعه یافته است.
به طور خلاصه می توان گفت که امروزه انطباق در دو جنبه با عناوین همراستایی بیرونی و درونی دنبال می شود. اما گاهی صاحب نظران از واژه های خاصی با تعریف عملیاتی مورد نیاز تحقیق خود استفاده می کنند.
نکته قابل توجه این است که هنوز جامعه علمی مدیریت استراتژیک نتوانسته است الگویی ارائه نماید که یکپارچگی و یگانگی در ذات کل برنامه های استراتژیک تا عملیاتی وجود داشته باشد. سازمان ها نیز نتوانسته اند عوامل موثر بر ناهماهنگی درونی مانند بخشی نگری و یا استقلال در تصمیم گیری های استراتژیک را از بین ببرند.
اما راه حل، به کارگیری الگویی برای برنامه ریزی است که کلیه برنامه ها و پروژه های شرکت را پوشش بدهد و این امکان را فراهم نماید که تغییرات اساسی در سازمان از طریق سیستم و ساختاری یکپارچه و ماتریسی و موقت، برنامه ریزی و هدایت گردد. این موجودیت به گونه ای انعطاف پذیر نیازهای کلیه کسب و کارهای شرکت را شناسایی نموده و پروژه های توانمند سازی کسب وکارها را برای پاسخ به شرایط بازار رقابتی به روز رسانی می کند. شرح این الگو در مباحث بعدی می آید.

توجه: انتشار مطالب این سایت، در سایت های فروش الکترونیکی ممنوع است و در دیگر سایت ها بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

می خواهید بیشتر بدانید؟

دانلود کنید.

نیاز به مشاوره دارید؟ به پژوهش نیاز داری؟ نیاز علمی دیگری داری؟
اTISTAM.KIND OF STRATEGY.VZR با ما تماس بگیرید. با ما تماس بگیرید. نیاز خود را با ما در میان بگذارید
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.