مهمترین عامل در نیل به اهداف هر سازمان، نیروی انسانی است و بی شک موفقیت و پیشرفت هر سازمان نیز به نیروی انسانی بستگی دارد. عوامل متعددی کارایی افراد را در سازمان تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله عواملیکه رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. هوش هیجانی و رضایت شغلی است (مایر و سالووی، 1997 به نقل از نصرالله پور، 1386). در راستای نیل به اهداف هر سازمان، باید شرایطی را فراهم ساخت تا کارکنان سازمان در محیط های جذاب و با خشنودی و رضایت کامل به انجام وظایف محوله بپردازند تا کارایی و اثربخشی لازم را در اجرای این امر خطیر داشته باشند. رضایت شغلی را به عنوان حالت هیجانی لذت بخشی تعریف می کنند که ناشی از ارزیابی شغل یا تجربه های شغلی فرد است.

درفایل پیوست می توانید لیستی از منابع منتخب در باره موضوع مشاهده نمایید.

دانلود فایل: atriclefiles-235-1534941400

در صورتی که به بانک منابع مورد نظر نیاز داشتید با مدیر سایت به این آدرس  تماس بگیرید تا در اسرع وقت منابع یافت شده برای شما ارسال گردد.خدمات مشاوره پژوهش نیز از همین طریق به صورت رایگان به شما ارائه می شود.

آدرس جی ایمیل: MOSHAVER.ME@GMAIL.COM

 

یکی از ملاحظات مهم و رو به رشد سازمانی، بهداشت و ایمنی کارکنان است. حوادث در محیط کار هرسال باعث مرگ و از کار افتادگی گروه کثیری از کارکنان می شود لذا، کارفرمایان به طور جدی توجه و منابع سازمانی خود را معطوف به این مهم کرده اند. ابعاد اقتصادي يك حادثه شامل هزينه هاي مستقيم (وقفه در كار، انتقال مصدوم به مركز درماني، هزينه غرامت ها و..) و هزينه هاي غيرمستقيم (وقفه در كار سايرين، هزينه ناشي از افت كمي و يكفي محصول، آموزش و آماده سازي فرد جديد…)است.

درفایل پیوست می توانید لیستی از منابع منتخب در باره موضوع مشاهده نمایید.

atriclefiles-236-1534941400

در صورتی که به بانک منابع مورد نظر نیاز داشتید با مدیر سایت به آدرس زیر تماس بگیرید تا در اسرع وقت منابع یافت شده برای شما ارسال گردد.خدمات مشاوره پژوهش نیز از همین طریق به صورت رایگان به شما ارائه می شود.

آدرس جی ایمیل: MOSHAVER.ME@GMAIL.COM

 

 

مقدمه:

در دهه ی هشتاد قرن بیستم میلادی به علت ارتقای سطح مسؤولیت پاسخگویی دولت ها و سطح مطالبات شهروندی، دولت های کشورهای اروپایی به فکر تحول در سیستم مدیریت این قبیل نهادها افتادند که منجر به رویکرد مدیریت عمومی نوین بخش عمومی گردید. از این رو، شکل گیری نظام بودجه ریزی عملیاتی از زمانی آغاز گردید که پارادایم مدیریت عمومی نوین نیز مطرح و به تدریج در کشورهای اروپایی به اجرا درآمد. ویژگی اصلی مدیریت عمومی نوین، تأکید بر کارایی، اثربخشی و صرفه ی اقتصادی در مصرف و به کارگیری منابع عمومی از طریق استفاده از ساز و کارهای مورد عمل در بخش خصوصی است که موجب شد تا نظام بودجه بندی دولت ها از برنامه ای به عملیاتی تغییر یابد…

درصورتی که مایل هستید دوره ای کوتاه مدت را به صورت کلاس درس در این خصوص طی نمایید به سامانه آموزش الکترونیکی تدیبر مراجعه نمایید.

درفایل پیوست می توانید مستندات مزتبط با مبانی نظری را مطالعه نمایید.

atriclefiles-238-1534941400

در صورتی که به بانک منابع مورد نظر و فایل ورد متن نیاز داشتید با مدیر سایت به آدرس زیر تماس بگیرید تا در اسرع وقت منابع یافت شده برای شما ارسال گردد.خدمات مشاوره پژوهش نیز از همین طریق به صورت رایگان به شما ارائه می شود.

INFO@METAYEKJA.IR

MOSHAVER.ME@GMAIL.COM

مدلی تلفیقی ویکپارچه از مفاهیم ومبانی در منابع انسانی

در مبانی نظری منابع انسانی مباحث گسترده ای مطرح می باشد.بسیاری از کتب ومقالات موجود مطالبی جامع در این خصوص را ارائه نمی دهند.در این جزوه سعی شده است تا مدلی جامع وگسترده از نظام جامع منابع انسانی تدوین شده وتمام مباحث را تشریح نماید.دانلود ومطالعه نمایید.

atriclefiles-168-1534941394

درصورتی که مایل هستید دوره ای کوتاه مدت را به صورت کلاس درس در این خصوص طی نمایید به سامانه آموزش الکترونیکی تدیبر مراجعه نمایید.

درفایل پیوست می توانید مبانی نظری را مطالعه نمایید. در صورتی که به بانک منابع مورد نظروفایل ورد متن نیاز داشتید با مدیر سایت به آدرس زیر تماس بگیرید تا در اسرع وقت منابع یافت شده برای شما ارسال گردد.خدمات مشاوره پژوهش نیز از همین طریق به صورت رایگان به شما ارائه می شود.

INFO@METAYEKJA.IR

moshaver.me@gmail.com

سیستم اطلاعاتی منابع انسانی

‌ ‌اين‌ نوشته، حوزه‌ تبادل‌ دو موضوع‌ مهم‌ در مديريت‌ سازمان‌ (سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ و مديريت‌ منابع‌ انساني) را مطرح‌ مي‌سازد. ديدگاه هاي‌ طرح‌ شده‌ از اين‌ نظر جديد است‌ كه‌ گامي‌ فراتر به‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ سنتي‌ در حوزه‌ منابع‌ انساني‌ (ازقبيل‌ سيستم‌هاي‌ حقوق‌ و دستمزد) مي‌نهد. اين‌ سيستم‌ها، مديريت‌ را قادر مي‌سازد تا از سياستهاي‌ منابع‌ انساني‌ خود، به‌عنوان‌ ابزاري‌ استراتژيك‌ بهره‌ ببرد.

مقدمه‌
‌ ‌مديريت‌ منابع‌ انساني، مديريت‌ انسانها را در حدود رابطه‌ كارمند – كارفرما مدنظر دارد. اين‌ مديريت‌ عموماً‌ با يكي‌ از دو منظور «استفاده‌ كارا از انسانها در دستيابي‌ به‌ اهداف‌ استراتژيك‌ سازمان» يا «ارضاي‌ نيازهاي‌ فردي‌ كاركنان» صورت‌ مي‌گيرد. (1998(STONE, بدين‌ترتيب‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، در هر دو مكتب‌ مديريتي‌ زير واجد اهميت‌ مي‌شود: مكتب‌ فايده‌گرايي‌ كه‌ تمام‌ اعمال‌ و برنامه‌هاي‌ سازماني‌ را با دستاوردها و نتايج‌ مادي‌ برآورد مي‌كند؛ و مكتب‌ توسعه‌گرايي‌ كه‌ هدف‌ سازمان‌ را توسعه‌ همه‌جانبه‌ اعضا مي‌داند و سود را دستاورد آن‌ مي‌انگارد.(1993WEIHRICH AND KOONTZ, )

‌ ‌از سوي‌ ديگر، اگر مديريت‌ منابع‌ انساني‌ را «افزايش‌ مشاركت‌ بهره‌افزاي‌ انسانها در سازمان» تعريف‌ كنيم، آنگاه‌ اين‌ مديريت‌ به‌ تمامي‌ جنبه‌هاي‌ مديريتي‌ سازمان‌ (بازاريابي، تحقيق‌ و توسعه، توليد و خدمات، مالي، حسابداري‌ و غيره) تسري‌ مي‌يابد. با اين‌ ديدگاه، مديريت‌ منابع‌ انساني‌ موضوعي‌ فارغ‌ از امور اصلي‌ و در جنب‌ سازمان‌ نيست، بلكه‌ با عملكرد كل‌ سازمان‌ پيوند مي‌خورد.

‌ ‌اين‌ پيوند، هر مدير صف‌ را به‌طور بالقوه، به‌ يك‌ مدير منابع‌ انساني‌ تبديل‌ كرده‌ است. از اين‌رو، در برخي‌ از سازمانها مسئوليت‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ در ميان‌ مديران‌ صف‌ يا عملياتي‌ توزيع‌ شده‌ است. اگرچه‌ در دسته‌اي‌ ديگر از سازمانها به‌طور متمركز دراختيار مديريت‌ ستادي‌ قرار گرفته‌ است. اين‌ توازن‌ به‌ عواملي‌ چون‌ اهداف‌ و مأموريتهاي‌ سازماني، فرهنگ‌ و ساختار سازماني‌ و توانمنديهاي‌ مديران‌ منابع‌ انساني‌ بستگي‌ دارد، اما در اين‌ بين‌ تكنولوژي‌ اطلاعات‌ و سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ در تمركز و عدم‌ تمركز ساختار و وظايف‌ سازماني‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، نقشي‌ حائزاهميت‌ دارند. (اميراحمدي، 1377) در اين‌ مقام، كاركرد سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ جدي‌تر از پيش‌ مطرح‌ مي‌شود.

فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌دسلر (2000DESSLER,)، صاحب‌ نام‌ عرصه‌ مديريت، مديريت‌ منابع‌ انساني‌ را يكي‌ از وظايف‌ پنج‌گانه‌ مديريت، در كنار برنامه‌ريزي، سازماندهي، رهبري‌ و كنترل‌ و معادل‌ “STAFFING” مي‌داند. او فعاليتهاي‌ ذيل‌ را به‌عنوان‌ كاركردهاي‌ اصلي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ برمي‌شمارد:

O تصميم‌گيري‌ درباره‌ نوع‌ كاركناني‌ كه‌ بايد به‌ كار گرفته‌ شوند؛

O يافتن‌ كاركنان‌ آينده‌ سازمان؛

O انتخاب‌ و استخدام‌ كاركنان؛

O آموزش‌ كاركنان‌ جديد؛

O مديريت‌ دستمزدها و حقوقها؛

O فراهم‌آوري‌ محركهاي‌ انگيزشي؛

O ارزيابي‌ عملكرد؛

O ارتباطات‌ انساني؛

O آموزش‌ و توسعه؛

O ايجاد تعهد در كاركنان.

‌ ‌استون‌ (1998(STONE, در توصيفي‌ جامع‌تر، فعاليتهاي‌ ذيل‌ را به‌ عنوان‌ هسته‌ اصلي‌ شكل‌دهنده‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ سازمان‌ ذكر مي‌كند:

O تجزيه‌وتحليل‌ شغل؛

O برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني؛

O كارمنديابي؛

O گزينش‌ كارمند؛

O ارزيابي‌ عملكرد كاركنان؛

O آموزش‌ و توسعه‌ كاركنان؛

O برنامه‌ريزي‌ مسير شغلي‌ و ارتقا كاركنان؛

O انگيزش‌ كاركنان؛

O جبران‌ خدمات‌ كاركنان؛

O منفعت‌رساني‌ به‌ كاركنان؛

O ايجاد و مديريت‌ ارتباطات‌ صنعتي؛

O طراحي‌ و اجراي‌ برنامه‌هاي‌ سلامتي‌ و بهداشت؛

O مديريت‌ تنوع‌ و تضادها.

‌ ‌تجزيه‌وتحليل‌ شغل‌ يك‌ شغل‌ را در قالب‌ وظايف‌ و مسئوليتهاي‌ مشخص‌ تعريف‌ مي‌كند و توانائيها، مهارتها و آموزشهاي‌ موردنياز براي‌ انجام‌ موفقيت‌آميز آن‌ را شناسايي‌ مي‌كند. محصول‌ «تجزيه‌وتحليل‌ شغل»، تعريف‌ شغل‌ و مشخصات‌ شغلي‌ است. تجزيه‌وتحليل‌ شغل، نقطه‌ شروعي‌ براي‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني‌ و ساير فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ است. برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني، تلاشي‌ است‌ به‌ منظور اطمينان‌ از دراختيار داشتن‌ تعداد مناسب‌ از افراد مجرب‌ و دانش‌آموخته‌ در شغلهاي‌ صحيح‌ و در زمان‌ مناسب. اين‌ كار از طريق‌ مقايسه‌ فعلي‌ عرضه‌ نيروي‌ انساني‌ و نيازهاي‌ سازمان‌ به‌ نيروي‌ انساني‌ صورت‌ مي‌گيرد. چنين‌ مقايسه‌اي‌ به‌ تصميم‌گيري‌ براي‌ اضافه‌ كردن، كاهش‌ يا تخصيص‌ مجدد كاركنان‌ منجر مي‌شود. ازجمله‌ اهداف‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني‌ مي‌توان‌ به‌ موارد زير اشاره‌ داشت:

O استفاده‌ موثرتر و كاراتر ازمنابع‌ انساني؛

O كاركنان‌ راضي‌تر و توسعه‌يافته‌تر؛

O طراحي‌ فرصتهاي‌ مناسب‌ شغلي‌ موثرتر.

‌ ‌كارمنديابي، اشاره‌ به‌ فرايند فراخوان‌ افراد براي‌ احراز شغل‌ است. اين‌ كار ممكن‌ است‌ از داخل‌ يا خارج‌ سازمان‌ صورت‌ گيرد. برخي‌ از روشهاي‌ مختلف‌ استخدام‌ كارمندان، شامل‌ تبليغ‌ در رسانه‌هاي‌ عمومي، اعلان‌ داخلي‌ در سازمان‌ يا جستجوهاي‌ خاص‌ است. گزينش‌ كارمند براساس‌ اطلاعات‌ جمع‌آوري‌ شده‌ درمورد نامزدهاي‌ احراز شغل‌ صورت‌ مي‌گيرد. مرور فرم‌ تقاضاي‌ استخدام، تستهاي‌ روانشناسي‌ و مصاحبه‌ شغلي‌ از جمله‌ فعاليتهاي‌ اين‌ قسمت‌ است.

‌ ‌ارزيابي‌ عملكرد كاركنان‌ بررسي‌ اين‌ موضوع‌ است‌ كه‌ كاركنان‌ چقدر كار خود را خوب‌ انجام‌ مي‌دهند. پس‌ از اين‌ بررسي، اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ دراختيار هريك‌ از كاركنان‌ قرار مي‌گيرد و سپس‌ برنامه‌ ارتقا عملكرد كاركنان، تنظيم‌ مي‌شود. اطلاعات‌ به‌دست‌ آمده‌ در ارزيابي‌ عملكرد همچنين‌ به‌ اموري‌ چون‌ تنظيم‌ حقوق‌ و مزاياي‌ كاركنان، شناسايي‌ نيازهاي‌ آموزشي‌ و تصميمهاي‌ به‌كارگماري‌ كاركنان‌ مرتبط‌ مي‌شود. آنگاه، آموزش‌ و توسعه‌ كاركنان‌ به‌ ايشان‌ ياد مي‌دهد كه‌ چگونه‌ كار خود را انجام‌ دهند، عملكرد خود را بهبود بخشند و خود را براي‌ مسئوليتهاي‌ مهمتر آينده‌ آماده‌ كنند. اين‌ فعاليتها با بالابردن‌ دانش، مهارت، ديدگاههاي‌ كاركنان، بر رقابت‌پذيري‌ ايشان‌ نيز مي‌افزايد.

‌ ‌برنامه‌ريزي‌ مسير شغلي‌ و ارتقاي‌ كاركنان‌ رشد و توسعه‌ كاركنان‌ و سازمان‌ را توأماً‌ درنظر دارد؛ اين‌ فعاليت‌ ازسويي‌ اهداف‌ كاركنان، فرصتهاي‌ شغلي‌ آينده‌ و احتياجات‌ مرتبط‌ با پيشرفت‌ آنان‌ را شناسايي‌ مي‌كند و از سوي‌ ديگر وجود كاركنان‌ كارآزموده‌ را هنگامي‌ كه‌ به‌ ايشان‌ احتياج‌ است، تضمين‌ مي‌كند.

‌ ‌انگيزش‌ كاركنان‌ چرايي‌ فعاليت‌ و سخت‌كوشي‌ كاركنان‌ را مدنظر دارد؛ اين‌ آموخته‌ها در خدمت‌ برانگيختن‌ افراد و افزايش‌ بهره‌وري‌ ايشان‌ مي‌شود. جبران‌ خدمات‌ كاركنان‌ معمولاً‌ با پرداختهاي‌ نقدي، مابه‌ازاي‌ خدمات‌ آنها صورت‌ مي‌گيرد. پرداختهاي‌ غيرمستقيم‌ يا غيرنقدي‌ نيز در فعاليت‌ منفعت‌رساني‌ به‌ كاركنان‌ لحاظ‌ مي‌شود. پرداخت‌ حق‌ بازنشستگي، بيمه‌ عمر، بيمه‌ ازكارافتادگي، بيمه‌هاي‌ درماني‌ از اين‌ جمله‌اند.

‌ ‌مديريت‌ ارتباطات‌ صنعتي‌ به‌ روابط‌ ميان‌ سازمان‌ و كاركنان‌ توجه‌ دارد و شامل‌ اتحاديه‌هاي‌ صنفي‌ و تجاري، قوانين‌ و شرايط‌ استخدامي‌ و صنعتي، رويه‌هاي‌ شكايتي‌ و حل‌وفصل‌ منازعات‌ شغلي‌ مي‌شود.

‌ ‌طراحي‌ و اجراي‌ برنامه‌هاي‌ بهداشت، سلامت‌ جسمي‌ و روحي‌ كاركنان‌ و فراهم‌ كردن‌ محيط‌ كاري‌ مناسب‌ را تضمين‌ و بالاخره‌ مديريت‌ تنوع، و تعارضهاي‌ ناشي‌ از تنوع‌ فرهنگي‌ و عقيدتي‌ كاركنان‌ را كنترل‌ مي‌كند.

استراتژي‌هاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌همان‌طور كه‌ ملاحظه‌ شد، فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، مجموعه‌اي‌ نسبتاً‌ پيچيده‌ را فراهم‌ آورده‌ است‌ كه‌ بدون‌ ديدگاه‌ استراتژيك‌ نسبت‌ به‌ آنها، اثربخشي‌ سازماني‌ لازم‌ را نخواهد داشت. از اين‌رو، تركيب‌ استراتژي‌هاي‌ كسب‌وكار و فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، هم‌اكنون‌ به‌ عاملي‌ اساسي‌ براي‌ رقابت‌گرايي‌ سازمانها تبديل‌ شده‌ است.

‌ ‌اهداف‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، بايد منعكس‌كننده‌ اهداف‌ و ارزشهاي‌ سازمان‌ باشد؛ باتوجه‌ به‌ استراتژي‌هاي‌ سازماني‌ است‌ كه‌ مشخص‌ مي‌شود به‌ چه‌ نوع‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني، استخدام، پرداخت‌ حقوق‌ و مزايا، آموزش‌ و توسعه‌ يا روابط‌ صنعتي‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ سازماني‌ نياز است. بدون‌ اين‌ ديدگاه، مديريت‌ منابع‌ انساني، به‌ مجموعه‌اي‌ از فعاليتهاي‌ مستقل‌ و فاقد ساختار و رويكرد مشخص‌ تنزل‌ مي‌يابد.

شكل‌ 1 – رويكرد استراتژيك‌ به‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌

ظهور سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌در رويكرد استراتژيك‌ به‌ مديريت‌ منابع‌ انساني، مديران‌ منابع‌ انساني‌ براي‌ گردآوري‌ اطلاعات‌ بيشتر و كارآمد درباره‌ كاركنان‌ سازمان‌ و افزايش‌ سهم‌ خود در دستيابي‌ به‌ اهداف‌ استراتژيك‌ سازمان‌ تحت‌ فشار هستند. بدين‌ترتيب‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ بايد سريع‌تر، دقيق‌تر و بهره‌افزاتر از پيش‌ باشد.

‌ ‌ازسوي‌ ديگر، رشد ابعاد و عمليات‌ سازمان، همچنين‌ عدم‌ تمركز، و توزيع‌ وظايف‌ سنتي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ در ميان‌ مديران‌ عملياتي، دستيابي‌ به‌ خواسته‌هاي‌ فوق‌ را بدون‌ داشتن‌ ابزار مناسب‌ غيرممكن‌ كرده‌ است. روشهاي‌ سنتي‌ ديگر قادر به‌ پاسخگويي‌ به‌ اين‌ خواسته‌هاي‌ فزاينده‌ نيستند. از اين‌رو به‌ منظور تحقق‌ خواسته‌هاي‌ فوق، «سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني» به‌ عنوان‌ ابزاري‌ اساسي‌ در خدمت‌ مديران‌ درآمده‌اند.

‌ ‌مطابق‌ تعريف، سيستم‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني، سيستمي‌ است‌ كه‌ براي‌ گردآوري، پردازش، ذخيره‌ و انتشار اطلاعات‌ به‌منظور پشتيباني‌ تصميم، هماهنگ‌سازي، كنترل، تحليل‌ و رؤ‌يت‌ فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ سازمان‌ به‌ كار مي‌رود. (2000DESSLER,)

‌ ‌برپايي‌ يك‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، حداقل‌ با يكي‌ از سه‌ علت‌ زير توجيه‌ مي‌شود: (1998STONE,)

1 – رقابت‌گرايي: سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، قادر است‌ تا كارايي‌ فعاليتهاي‌ منابع‌ انساني، و از آنجا كارايي‌ كل‌ سازمان‌ را بالا برد.

2 – تنوع‌ كاركردي‌ با داده‌هاي‌ منابع‌ انساني: اين‌ سيستم‌ مي‌تواند انواع‌ گزارشهاي‌ لازم‌ را از وضعيت‌ منابع‌ انساني‌ سازمان‌ فراهم‌ سازد. اين‌ گزارشها امكان‌ تصميم‌گيري‌ آگاهانه‌تر و مطمئن‌تر را براي‌ مديران‌ منابع‌ انساني‌ فراهم‌ آورده‌ است.

3 – تغيير جايگاه‌ مديريت‌ منابع‌ انساني: يك‌ سيستم‌ اطلاعات‌ تاحد زيادي‌ جايگاه‌ و توجه‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ را از پردازشگر صرف‌ تراكنشها به‌ سوي‌ مديريت‌ استراتژيك‌ منابع‌ انساني‌ رهنمون‌ مي‌سازد. اين‌ سيستمها باعث‌ شده‌اند تا وقت‌ مديران‌ منابع‌ انساني، در مقايسه‌ با قبل، صرف‌ فعاليتهايي‌ بهره‌افزاتر و استراتژيك‌تر شود.

شكل‌ 2 – يك‌ سيستم‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني‌

ايجاد سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان‌

‌ ‌شايد قديمي‌ترين‌ نوع‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، سيستم‌هاي‌ مربوط‌ به‌ محاسبه‌ و پرداخت‌ حقوق‌ كاركنان‌ باشد كه‌ در اواسط‌ دهه‌ 70 ميلادي‌ رايج‌ شدند. (1993(WALKER, بدعت‌ اين‌ نوع‌ سيستمها ناشي‌ از وظايف‌ ابتدايي‌ و قديمي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان، يعني‌ نگهداري‌ اطلاعات‌ پرسنل‌ عمدتاً‌ با رويكرد پرداخت‌ حقوق‌ بود. اين‌ سنت‌ هنوز هم‌ بر تعريف‌ و به‌كارگيري‌ سيستم‌هاي‌ منابع‌ انساني‌ سنگيني‌ مي‌كند؛ به‌طوري‌ كه‌ هم‌اكنون‌ نيز بسياري‌ از مديران‌ منابع‌ انساني‌ به‌ سيستم‌هايي‌ تمايل‌ دارند كه‌ در امور اداري‌ و توليد گزارش‌ كارايي‌ بالايي‌ داشته‌ باشند، اگرچه‌ در تغييرات‌ و كاربريهاي‌ استراتژيك‌ چندان‌ قوي‌ نباشند.

‌ ‌اما يك‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ كارا و اثربخش‌ با تحليل‌ استراتژيك‌ كليه‌ فعاليتهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ و تدوين‌ طرح‌ استراتژيك‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. در طرح‌ استراتژيك‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ سازمان، نيازمنديهاي‌ اطلاعاتي‌ سازمان‌ براي‌ پشتيباني‌ عمليات‌ و استراتژي‌هاي‌ سازماني‌ آمده‌ است. اجراي‌ اين‌ طرح، سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ سازمان‌ را با كسب‌وكار آن‌ يكپارچه‌ مي‌كند. بدين‌ترتيب، سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، به‌عنوان‌ بخشي‌ از سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ سازمان، چيزي‌ فراتر از ثبت‌ داده‌هاي‌ كاركنان‌ در كامپيوتر مي‌شود. اين‌ سيستم‌ با رويكردي‌ يكپارچه‌ به‌ گردآوري، ذخيره، تحليل‌ و كنترل‌ جريان‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ درسراسر سازمان‌ به‌منظور پشتيباني‌ از اهداف‌ و ماموريتها مي‌پردازد. چنين‌ سيستمي‌ داده‌هاي‌ لازم‌ را براي‌ فعاليتهاي‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ انساني‌ فراهم‌ مي‌آورد و مزيت‌ اصلي‌ آن‌ دسترسي‌ به‌ موقع‌ و دقيق‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ و مديريت‌ ارشد سازمان‌ به‌ اطلاعات‌ پراكنده‌ منابع‌ انساني‌ است. شكل‌ (2) شمايي‌ از يك‌ سيستم‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني‌ و انواع‌ وروديها و خروجيهاي‌ آن‌ را نشان‌ مي‌دهد.

طيف‌ استفاده‌ از سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌استفاده‌كنندگان‌ از سيستم‌ و نحوه‌ و حدود دسترسي‌ آنها در طرح‌ استراتژيك‌ سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ مشخص‌ خواهدشد؛ ليكن‌ به‌طوركلي‌ كاربران‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، در طيفي‌ قرار مي‌گيرند كه‌ حسب‌ نيازمنديهاي‌ خود، خدمات‌ مختلفي‌ را از اين‌ سيستم‌ دريافت‌ خواهندكرد. شكل‌ (3)، نمايش‌دهنده‌ چنين‌ طيفي‌ از كاربري‌ سيستم‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني‌ است.

شكل‌ 3 – طيف‌ كاربريهاي‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌

تمركززدايي‌

‌ ‌همان‌طور كه‌ قبلاً‌ ذكر شد، با استفاده‌ از امكانات‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، سازمانها اقدام‌ به‌ تمركززدايي‌ فعاليتها و امور منابع‌ انساني‌ خود در سطح‌ سازمان‌ مي‌كنند، به‌طوري‌ كه‌ بسياري‌ از اين‌ امور به‌ صورت‌ خودگردان‌ در اختيار كاركنان‌ قرار مي‌گيرد. بدين‌طريق‌ ضمن‌ آنكه‌ تمام‌ كاركنان‌ سازمان‌ به‌عنوان‌ جزيي‌ از مديريت‌ منابع‌ انساني‌ درمي‌آيند، هسته‌ مركزي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ سبكبال‌ مي‌شود. اين‌ كار معمولاً‌ با كمك‌ تجهيزاتي‌ چون‌ تلفنهاي‌ گويا، كامپيوترهاي‌ شخصي، كيوسك‌هاي‌ چندرسانه‌اي‌ و شبكه‌هاي‌ اينترنتي‌ صورت‌ مي‌گيرد.

‌ ‌براي‌ مثال‌ كارمند از طريق‌ تلفن‌ گويا و واردكردن‌ شماره‌ رمز، مي‌تواند از ايام‌ مرخصي‌ باقيمانده‌ خود با خبر شود. كامپيوترهاي‌ شخصي‌ نيز تمام‌ كارهاي‌ يك‌ تلفن‌ گويا را انجام‌ مي‌دهند، و علاوه‌ بر آن‌ تبادل‌ اطلاعات‌ بيشتري‌ را مابين‌ كاربر و سيستم‌ ممكن‌ مي‌سازند؛ براي‌ مثال‌ كارمند مي‌تواند از تحليلهاي‌ «چه‌ مي‌شود – اگر» در استفاده‌ از انواع‌ وامهاي‌ پرسنلي‌ يا تسهيلات‌ بازنشستگي‌ خود بهره‌ برد. كاركناني‌ كه‌ به‌ كامپيوتر شخصي‌ بر روي‌ ميز خود دسترسي‌ ندارند، مي‌توانند همان‌ كارها را ازطريق‌ كيوسك‌هاي‌ ويژه‌ اين‌ كار انجام‌ دهند و براي‌ مثال‌ اطلاعات‌ پرسنلي‌ خود را از طريق‌ آنها به‌ روز كنند. شبكه‌ جهاني‌ اينترنت‌ خدمات‌ فوق‌ را حتي‌ در خارج‌ از محل‌ سازمان‌ فراهم‌ مي‌كند و براي‌ مثال‌ كاركنان‌ مي‌توانند نظرات‌ و پيشنهادات‌ خود را درباره‌ سياستها و برنامه‌هاي‌ مختلف‌ سازمان‌ ازطريق‌ اين‌ شبكه‌ به‌اطلاع‌ برسانند.

‌ ‌برخي‌ صاحبنظران‌ اعتقاد دارند كه‌ اين‌ سيستمها اگرچه‌ از حجم‌ و هزينه‌ عملياتي‌ واحد مديريت‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان‌ بسيار مي‌كاهد، اما باعث‌ مي‌شوند كه‌ از بهره‌وري‌ كاركنان‌ بخشهاي‌ ديگر با مشغول‌ شدن‌ به‌ اين‌گونه‌ فعاليتها كاسته‌ شود. از اين‌رو، محاسبه‌ هزينه‌ها و فايده‌هاي‌ چنين‌ سيستم‌هايي‌ بسيار دشوار يا غيرممكن‌ شده‌ استSAP .) (2001AG,

نقش‌ واحد تكنولوژي‌ اطلاعات‌ در توسعه‌ سيستم‌

‌ ‌سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ بسته‌ به‌ ساختار و زيرساختهاي‌ اطلاعاتي‌ سازمان‌ به‌صور متفاوت‌ به‌ واحد تكنولوژي‌ اطلاعات‌ سازمان‌ پيوند مي‌خورد. براي‌ مثال‌ اگر يك‌ سازمان‌ از كامپيوترهاي‌ مركزي‌ استفاده‌ مي‌كند، به‌ تبع‌ آن‌ براي‌ توسعه‌ يك‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان‌ نياز به‌ همكاري‌ نزديك‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ و واحد تكنولوژي‌ اطلاعات‌ سازمان‌ است. اما اگر كامپيوترهاي‌ شخصي‌ در سازمان‌ متداول‌ باشد، نياز نيست‌ تا رهبري‌ اجراي‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ را واحد تكنولوژي‌ اطلاعات‌ برعهده‌ گيرد.

‌ ‌نقش‌ ساير واحدهاي‌ سازماني‌ در توسعه‌ سيستمهاي‌ منابع‌ انساني‌ از تامين‌ اطلاعات‌ و داده‌هاي‌ مرتبط‌ با منابع‌ انساني‌ نشأت‌ مي‌گيرد. از آنجا كه‌ گستره‌ چنين‌ داده‌هايي‌ در سراسر سازمان‌ است، براي‌ توسعه‌ اين‌ سيستمها لازم‌ است‌ تا مديريت‌ منابع‌ انساني‌ با بسياري‌ از واحدهاي‌ سازماني‌ تعامل‌ نزديك‌ و پيوسته‌ داشته‌ باشد. اين‌ تعامل‌ فقط‌ در هنگام‌ برپايي‌ سيستم‌ نيست، بلكه‌ شامل‌ عمليات‌ جاري‌ و آينده‌ سيستم‌ نيز خواهدشد.

گزينه‌هاي‌ پيش‌رو

‌ ‌فارغ‌ از نقش‌ واحد تكنولوژي‌ اطلاعات‌ سازمان‌ و به‌طوركلي، براي‌ ايجاد وبه‌كارگيري‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان، همچون‌ ديگر سيستمهاي‌ اطلاعاتي، چهار گزينه‌ مطرح‌مي‌شود: (2001SATZINGER ET AL., )

O ساخت‌ سيستم: در اين‌ رويكرد، سازمان‌ با استفاده‌ از يك‌ منبع‌ يا شركت‌ خارج‌ سازماني‌ و يا با استفاده‌ از منابع‌ و كارشناسان‌ داخلي‌ خود ابتدا به‌ شناسايي‌ نياز، تحليل، طراحي‌ و اجراي‌ يك‌ سيستم‌ مي‌كند. اين‌ روش، معمولاً‌ پرهزينه‌ترين‌ روش‌ ايجاد سيستمهاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ است.

O خريد بسته‌هاي‌ آماده: سازمان‌ مي‌تواند حسب‌ نياز خود، بسته‌هاي‌ آماده‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ را خريداري‌ و از آنها استفاده‌ كند. پشتيباني‌ فروش‌ و آموزشهاي‌ مرتبط‌ نيز معمولاً‌ برعهده‌ فروشنده‌ سيستم‌ است.

O خريد بسته‌هاي‌ آماده‌ با قابليت‌ محلي‌سازي: اين‌ گزينه‌ مشابه‌ رويكرد قبلي‌ است، با اين‌ تفاوت‌ كه‌ سازمان‌ از قابليتهاي‌ تغيير و محلي‌سازي‌ بسته‌هاي‌ آماده‌ در جهت‌ تطبيق‌ با نيازها و شرايط‌ خاص‌ سازماني‌ بهره‌ مي‌برد. در اين‌ حالت، نياز است‌ تا فروشنده‌ سيستم‌ نقش‌ فعالتري‌ را ايفا كند.

O اجاره‌ بسته‌هاي‌ آماده: اجاره‌ سيستمها معمولاً‌ در مواردي‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ سيستم‌ بسيار گسترده‌ و عظيم‌ باشد و سازمان‌ توانايي‌ خريد آن‌ را نداشته‌ باشد يا تامين‌كننده‌ سيستم‌ مايل‌ به‌ فروش‌ كامل‌ سيستم‌ و كدهاي‌ برنامه‌نويسي‌ آن‌ نباشد. البته‌ از اين‌ گزينه‌ در سيستمهاي‌ منابع‌ انساني، كمتر استفاده‌ مي‌شود.

‌ ‌براي‌ ارزيابي‌ هريك‌ از جايگزينه‌هاي‌ بالا، از روشهاي‌ اقتصاد مهندسي‌ يا تحليلهاي‌ هزينه‌ – فايده‌ استفاده‌ مي‌شود.

ساخت‌ سيستم‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌درصورتي‌ كه‌ مديريت‌ سازمان‌ خريد بسته‌ها و سيستمهاي‌ آماده‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ را در طرح‌ استراتژيك‌ سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ خود پيش‌بيني‌ نكرده‌ باشد، بايد از يكي‌ از متدولوژي‌هاي‌ توسعه‌ سيستمهاي‌ اطلاعات‌ استفاده‌ كند. براي‌ ايجاد سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ با رويكرد استراتژيك، روشهاي‌ مفصلي‌ توسعه‌ داده‌ شده‌ است‌WARD ET ) (1990AL., از آن‌ ميان‌ رويكرد متعلق‌ به‌ واكر (1993(WALKER, در اين‌جا آورده‌ مي‌شود. در اين‌ رويكرد، براي‌ توسعه‌ سيستمهاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، مراحل‌ مختلفي‌ بدين‌ شرح‌ طي‌ مي‌شود:

– تجزيه‌وتحليل‌ كسب‌وكار و نيازهاي‌ آن‌ كه‌ شامل‌ تحليل‌ كسب‌وكار، شناسايي‌ نيازهاي‌ مديران‌ ارشد سازمان، مديران‌ منابع‌ انساني‌ و مديران‌ عمليات‌ است.

– تحليل‌ و مهندسي‌ مجدد جريانهاي‌ كاري‌ كه‌ شامل‌ انتخاب‌ و شناسايي‌ فرايندهاي‌ سازماني، مستندسازي‌ فرايندها و تحليل‌ و تعريف‌ مجدد آنهاست.

– توسعه‌ سيستم‌ براساس‌ نيازها و فرايندهاي‌ تدوين‌ شده‌ كه‌ شامل‌ طراحي‌ سيستم، اجراي‌ سيستم، آزمايش‌ و ارزيابي‌ آن‌ است.

‌ ‌همان‌طور كه‌ ملاحظه‌ مي‌شود، اين‌ رويكرد تفاوت‌ چنداني‌ با ساير رويكردهاي‌ تعريف‌ و توسعه‌ سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ ندارد، ليكن‌ بر جايگاه‌ استراتژيك‌ منابع‌ انساني‌ و پيوند نزديك‌ آن‌ بر كسب‌وكار سازمان‌ تاكيد مي‌كند.

خريد سيستم‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني‌

‌ ‌اگر سازمان‌ مايل‌ به‌ استفاده‌ از بسته‌هاي‌ آماده‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ باشد، بايد قبل‌ از مراجعه‌ به‌ فروشندگان‌ چنين‌ سيستم‌هايي‌ كاملاً‌ از نياز خود آگاه‌ شده‌ باشد. چنين‌ آگاهي‌ عمدتاً‌ در تدوين‌ طرح‌ استراتژيك‌ سيستمهاي‌ اطلاعات‌ حاصل‌ شده‌ است، و در اين‌ قسمت، مديريت‌ سازمان‌ بايد به‌ توسعه‌ معيارهايي‌ براي‌ انتخاب‌ از ميان‌ تامين‌كنندگان‌ سيستمها بپردازد. (2001SATZINGER ET AL.,)

‌ ‌براي‌ مثال، «موسسه‌ بين‌المللي‌ مديريت‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ در وب‌ سايت‌ خود فهرست‌ مفصلي‌ را از سازندگان‌ سيستمهاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ و بسته‌هاي‌ آماده‌ فروش‌ فراهم‌ كرده‌ است. (2001IHRM, )

‌ ‌از جمله‌ معروفترين‌ شركتهاي‌ سازنده‌ سيستمهاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني، مي‌توان‌ به‌ شركتهاي‌PEOPLE SOFT وORACLE در ايالات‌ متحده‌ آمريكا و شركت‌SAP در كشور آلمان‌ اشاره‌ داشت. (2001SHRM, )

‌ ‌براي‌ نمونه، شركت‌PEOPLE SOFT سيستمي‌ را براي‌ پردازش‌ درخواستهاي‌ اداري‌ كاركنان‌ توسعه‌ داده‌ است.

‌ ‌در اين‌ سيستم‌ فرم‌ الكترونيكي‌ درخواست‌ تشويقي‌ كارمند يا هرگونه‌ فرم‌ درخواست‌ ديگري- به‌طور خودكار به‌ مديري‌ ارسال‌ مي‌شود كه‌ بايد آن‌ را تاييد كند. پس‌ از آن‌ اين‌ درخواستها مسير خود را تا تاييد نهايي‌ توسط‌ ساير مديران‌ مربوطه‌ طي‌ مي‌كند. اگر درحين‌ مسير هريك‌ از مديران‌ وظيفه‌ خود (تاييد يا رد درخواست) را انجام‌ نداد، سيستم‌ به‌طور هوشمند و متناوباً‌ به‌ او هشدار مي‌دهد كه‌ سرنوشت‌ اين‌ درخواست‌ را روشن‌ كند. درنهايت‌ پس‌ از طي‌ سلسله‌ مراتب‌ لازم، چك‌ پرداخت‌ تشويقي‌ به‌طور مستقيم‌ و الكترونيكي‌ به‌ كارمند درخواست‌كننده‌ ارجاع‌ مي‌شود. آموزشهاي‌ لازم‌ براي‌ كاركردن‌ با اين‌ سيستم‌ به‌ صورت‌ چندرسانه‌اي‌ روي‌ سيستم‌ موجود است‌ كه‌ به‌ پرسش‌ و ابهامات‌ استفاده‌كننده‌ پاسخ‌ مي‌دهد.

‌ ‌در سيستمي‌ ديگر كه‌ براي‌ كارمنديابي‌ و استخدام‌ طراحي‌ شده‌ است، فرايند كارمنديابي‌ و استخدام‌ در سازمان‌ مديريت‌ مي‌شود. فرمهاي‌ تفاضاي‌ استخدام‌ ازطريق‌ شبكه‌ جهاني‌ اينترنت‌ به‌ پايگاه‌ داده‌ سيستم‌ اطلاعاتي‌ وارد مي‌شود. مديريت‌ استخدام، يك‌ درخواست‌ را براي‌ مصاحبه‌ انتخاب‌ مي‌كند. سيستم‌ به‌طور خودكار و در زمان‌ اعلام‌ شده‌ از سوي‌ متقاضي‌ با شماره‌ تلفن‌ او تماس‌ مي‌گيرد و از او مي‌خواهد كه‌ با استفاده‌ از دگمه‌هاي‌ شماره‌گير تلفن، زمان‌ مناسب‌ مصاحبه‌ را انتخاب‌ كند. پس‌ از اين‌ كار زمان‌ مصاحبه‌ به‌ مدير استخدام‌ اعلام‌ مي‌شود و نيز در تاريخي‌ مناسب‌ قبل‌ از مصاحبه، پيغام‌ يادآوري‌ به‌ طرفين‌ مصاحبه‌ ارسال‌ مي‌شود.

‌ ‌كاركردهاي‌ اين‌ سيستمها با گسترش‌ و پيشرفت‌ تكنولوژي‌هاي‌ اطلاعاتي‌ روبه‌ تنوع‌ و افزايش‌ است.

نتيجه‌گيري‌

‌ ‌در اين‌ مقاله، تعاريف‌ و كاركردهاي‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ در پيوند با اهداف‌ و مديريت‌ استراتژيك‌ سازمان‌ مطرح‌ شد. مديريت‌ منابع‌ انساني‌ براي‌ ايفاي‌ اثربخش‌ وظايف‌ خود و ارتقا از سطح‌ سنتي‌ و معمول، ناگزير از به‌كارگيري‌ ابزارهاي‌ پيشرفته‌ است. سيستمهاي‌ اطلاعاتي‌ منابع‌ انساني، يكي‌ از ابزارهايي‌ است‌ كه‌ به‌ كمك‌ پيشرفت‌ تكنولوژي‌ اطلاعات‌ درخدمت‌ مديران‌ منابع‌ انساني‌ قرار گرفته‌ است. اين‌ سيستمها به‌ طيف‌هاي‌ مختلفي‌ در سازمان، از مديران‌ ارشد تا كاركنان‌ سطوح‌ پايين‌ سازمان‌ خدمت‌ مي‌دهند.

‌ ‌براي‌ توسعه‌ اين‌ سيستمها برحسب‌ نيازهاي‌ عملياتي‌ و استراتژيك‌ سازمان، رويكردهاي‌ مختلفي‌ وجود دارد كه‌ خريد بسته‌هاي‌ آماده‌ يا طراحي‌ و اجراي‌ درون‌ سازماني‌ از آن‌ جمله‌اند. هم‌اكنون‌ شركتهاي‌ مختلفي‌ در دنيا به‌ ارائه‌ خدمات‌ مرتبط‌ در به‌كارگيري‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ در سازمان‌ مشغول‌ هستند.

‌ ‌متاسفانه‌ در كشور ما ايران، سيستمهاي‌ اطلاعات‌ منابع‌ انساني‌ با كاركردهاي‌ استراتژيك‌ كمتر رايج‌ هستند. ليكن‌ توسعه‌ ابزارهاي‌ اطلاعاتي‌ همراه‌ با اهميت‌ يافتن‌ منابع‌ انساني‌ در كسب‌وكار، فرصت‌ مناسبي‌ را براي‌ بازسازي‌ عملكرد مديريت‌ منابع‌ انساني‌ به‌ كمك‌ تكنولوژي‌هاي‌ پيشرفته‌ فراهم‌ ساخته‌ است .

منابع‌ و مأخذ:

1 – اميراحمدي، هوشنگ‌ (1377)، ابزارهاي‌ توسعه‌ صنعتي، ترجمه‌ عليرضا طيب، تهران: نشر شيرازه.

 

 

– DESSLER, G. (0002). HUMAN RESOURCE MANAGEMENT, 8TH EDITION,2 INTERNATIONAL: PRENTICE HALL.

– SATZINGER, J.W. JACKSON, R.B. AND S.D.BURD, (1002) SYSTEMS ANALYSIS3 AND DESIGN IN A CHANGING WORLD, CAMBRIDGE: THOMSON LEARNING.

– STONE, R.J. (8991). HUMAN RESOURCE MANAGEMENT, 3RD EDITION,4 SYDNEY: JOHN WILEY SONS.

– WALKER, J.W. (3991). HANDBOOK OF HUMAN RESOURCE INFORMATION5 SYSTEMS, NEW YORK: MCGRAW-HILL.

– WARD,J. GRIFFITHS,P. AND P.WHITMORE, (0991). STRATEGIC PLANNING6 FOR INFORMATION SYSTEMS, JOHN WILEY INFORMATION SYSTEMS SERIES, CHICHESTER: JOHN WILEY SONS.

– WEIHRICH, H. AND H.KOONTZ, (3991). MANAGEMENT, A GLOBAL7 0TH EDITION, INTERNATIONAL: MCGRAW-HILL.1PERSPECTIVE,

– IHRM: INTERNATIONAL ASSOCIATION FOR HUMAN RESOURCE8 INFORMATION MANAGEMENT. (HOME PAGE) (ONLINE). AVAILABLE URL: (2001/www.ihrm.org (accessed December /http:

– ORACLE CORPORATION. (HOME PAGE) (ONLINE). AVAILABLE URL:9 (2001/www.oracle.com (accessed December /http:

0 – PEOPLE SOFT INC. (HOME PAGE) (ONLINE). AVAILABLE URL:1 (2001/www.people soft.com (accessed December /http:

1 – SAP AG. (HOME PAGE) (ONLINE). AVAILABLE URL: http://www.sap.com1 (2001accessed December )

2 – SHRM: SOCIETY OF HUMAN RESOURCE MANAGEMENT. (HOME PAGE)1 (2001ONLINE). AVAILABLE URL: http://www.shrm.org (accessed December )
O دكتر سيامك‌ نوري: عضو هيئت‌ علمي‌ دانشكده‌ مهندسي‌ صنايع‌ دانشگاه‌ علم‌ و صنعت‌ ايران‌

O سيدكيانوش‌ كلانتر: دانشجوي‌ كارشناسي‌ ارشد مديريت‌ اجرايي‌ دانشگاه‌ علم‌ و صنعت‌ ايران‌

برداشت از سايت http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-126/article-126/2.asp

http://nazemi44.blogfa.com/post-13.aspx

رویکردها نسبت به سازمان با تاکید بر استراتژی

رویکردهای مختلف استراتژي به طور متنوع در ادبيات مديريت استراتژيک يافت مي شود.شايد به تعداد استراتژيست ها رويکرد استراتژي معرفي شده است.ما در اين گزارش بر سه رويکرد نسبت به سازمان با تاکید بر استراتژی تمرکز خواهيم کرد: رويکرد سازمان صنعتي، رويکرد مبتني بر منابع و رويکرد فرايندي. در ادامه ضمن ارائه خلاصه اي از تلاش هاي استراتژيست هاي اوليه، اين ديدگاه ها توضيح داده مي شود.

درصورتی که مایل هستید دوره ای کوتاه مدت را به صورت کلاس درس در این خصوص طی نمایید به سامانه آموزش الکترونیکی تدیبر مراجعه نمایید.

درفایل پیوست می توانید مبانی نظری را مطالعه نمایید. در صورتی که به بانک منابع مورد نظروفایل ورد متن نیاز داشتید با مدیر سایت به آدرس زیر تماس بگیرید تا در اسرع وقت منابع یافت شده برای شما ارسال گردد.خدمات مشاوره پژوهش نیز از همین طریق به صورت رایگان به شما ارائه می شود.

INFO@METAYEKJA.IR

approaches to strategy

سخنان پورتر در مورد اینکه چه چیزهایی استراتژی نیستند.

از دیدگاه پورتر چه چیزهایی استراتژی نیستند. وی توضیح می دهد که عباراتی مانند اینکه می خواهیم بین المللی بشویم ویا کسب وکار خود را کوچک کنیم استراتژی نیستند.بلکه می توان این عبارات را هدف یا جهت گیری نامید.
استراتژی از دیدگاه ایشان چگونگی رسیدن به موقعیتی است که کسب وکار در محیط رقابتی ودر مقابل رقبایش انتخاب می کند.

این استدلال می تواند به مطالعات وتحلیل های کسب وکار مورد نظر ما جهت دهی خاصی بدهد.اما سوال این است که پس استراتژی منابع انسانی مانند برون سپاری را چه بنامیم ،اگر استراتژی نیست؟

درپاسخ بایستی گفت که پورتر از دیدگاه ودریچه بازار ورقابت به موضوع نگاه می کند.این رویکرد ادبیات خاص خود را دارد وقابل اعمال به سایر ادبیات توسعه یافته در مدیریت سازمان نیست.

از طرف دیگر ،این یکی از ابعاد مشکل ساز ادبیات موجود نیز هست.ساده ترین راه حل این مشکل این است که ببینیم کلیه مراحل گردآوری وتحلیل استراتژیک در پاسخ به چه سوالی انجام می گیرد.

درصورتی که مایل هستید دوره ای کوتاه مدت را به صورت کلاس درس در این خصوص طی نمایید به سامانه آموزش الکترونیکی تدیبرمراجعه نمایید.

حتماً این جمله را شنیده اید که «صدای عمل بلندتر از کلمات است.» این مسئله مخصوصاً در مورد «زبان بدن» صحت دارد. «زبان بدن» نوعی ابزار ارتباطی قدرتمند است که با استفاده از آن می توان دوست پیدا کرد و یا دیگران را به انجام کاری متقاعد نمود.

آشنایی با «زبان بدن» به شما کمک می کند مسائلی مثل جذابیت، حقیقت، اعتمادبه نفس و شرم را تشخیص دهید. شما با دقت در حرکات طرف مقابل می توانید به حقایق زیادی دست یابید. در واقع تمام ما آگاهانه یا ناآگاهانه از «زبان بدن» استفاده می کنیم. برای آشنایی بیشتر به کتاب پیوست مراجعه کنید.

body language v01

نوآوري‌هاي جدید با سرعتي سرسام آور درحال پيشرفت هستند و جوامع بطورعام و بازار بصورت خاص با شتابي وصف‌ ناپذير به دنبال ترفندهايي هستند كه بقايشان را در اين عرصه آشفته تضمين كند. فلسفه شركت‌ها ديگر برمبناي سوددهي كه در حالت سنتي وجود داشت نيست و براي بقا بايد با مهارت و پابه پاي رقبا جلو بروند و به قواعد جديد بازي كاملا مسلط شوند.
بنابراين، تسلط بر فناوريهاي جديدي مانند هوش تجاري يك الزام و ضرورتي اجتناب ناپذير است.هوش تجاري نه به عنوان يك ابزار يا يك محصول و يا حتي سيستم، بلكه به عنوان يك رويكرد جديد براساس سرعت تحليل اطلاعات به منظور اتخاذ تصميمات دقيق و هوشمند، در حداقل زمان ممكن مطرح شده است.

اﻫﻤﯿﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮل ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ ﻧﯿﺎز آﯾﻨـﺪه اﺳـت. ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎي ﻣﻮﻓﻖ در ﺟﻬﺎن اﻣﺮوز ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻐﯿﯿـﺮ و ﺗﺤـﻮل را در ﭼﻬﺎرﭼﻮب ﺗﺸﮑﯿﻼﺗﯽ ﺧﻮد ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﻨﺪ. ﺑﺮﮐﺴﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﻧﯿـﺴﺖ ﮐـﻪ ﺑﻨﯿـﺎن ﻫـﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺑﺮآورده ﺳﺎزي ﻧﯿﺎزﻫﺎ اﺳﺖ و از آﻧﺠﺎﺋﯿﮑﻪ ﻧﯿﺎز اﻧـﺴﺎﻧﻬﺎ داﺋـﻢ در ﺣﺎل ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﯾﺎ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻧﯿﺎز ﺟﺪﯾﺪ اﺳﺖ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻟﺰوم ﺗﺤﻮل در ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮاره دﯾﺪه ﻣﯿﺸﻮد و اﺣﺴﺎس ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺮ روي اﯾﻦ ﺗﺤـﻮﻻت ﺑـﯿﺶ از ﭘﯿﺶ ﺧﻮد را ﻧﺸﺎن می‌دهد.

واژه “تحول” به جنبه تمایل و تعهد برای بهبود شرایط سازمان و حرکت هماهنگ همه حوزه های سازمان به خصوص کارکنان و مدیران از وضع مناسب موجود به سوی موقعیت مطلوب اشاره دارد. یعنی،تحول حرکت از خوب به عالی را تداعی می کند.

در کنار آن، موضوع تغییر سازمانی اولا به مفهوم حرکت از وضعیت نامناسب به سوی موقعیتی مناسب است و ثانیا به جنبه هایی خاص از جمله رفتار منابع انسانی ،فراهم آوردن زمینه تغییر و به خصوص مقاومت در مقابل تغییر تاکید و توجه دارد. می توان گفت که در تحول نگاه به استفاده بهتر از شرایط بیرونی است درحالی که در تغییر رویکرد شرایط درونی و حل مشکلات درونی شرکت مد نظر است. بنابراین، در الگوی جامع مدیریت استراتژیک، بیشتر واژه تحول[1] کاربرد دارد. اما ممکن است شرکتی در وضعیت افول شدید باشد و علت آن هم استفاده نادرست از منابع شرکت در مقابل شرایط بیرونی شناسایی گردد.

در این حرکت به سوی وضع مطلوب، نگرش افراد تدوین کننده و مجریان برنامه نقشی اساسی دارد. لفظ نگرش به دنبال القاء اين نکته است كه برنامه صرفا ً‌مكتوبات و مستنداتي بي‏روح نیستند، بلکه با توجه به آنها، مدیران عالی در پی ایجاد درك و پذیرش تغيير و تحول در شرايط سازمان مورد نظر هستند. بنابراین، مدیران عالی شرکت بایستی ضمن مشخص کردن اهداف فرآیند به لحاظ الگوی تغییر، بستر لازم شامل شیوه توانمند سازی، ساختار و روش های مناسب را فراهم آورند. در مبانی و نظریات مدیریت به این مبحث در حوزه مدیریت تغییر[2] توجه شده است.

توجه: انتشار مطالب این سایت، در سایت های فروش الکترونیکی ممنوع است و در دیگر سایت ها بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

 

می خواهید بیشتر بدانید؟  دانلود کنید. نیاز به مشاوره دارید؟ به پژوهش نیاز داری؟ نیاز علمی دیگری داری؟
TUSTAM.CHANGE MANGEMENT.VFZRI با ما تماس بگیرید. با ما تماس بگیرید. نیاز خود را با ما در میان بگذارید

 

[1] -Transformation

[2] -Change Management

محیط آشفته و متغیر است و رهبری یک عنصر کلیدی در هدایت و مدیریت این محیط است، با کمی دقت بر روی شرکت‌های مختلف می‌توان فهمید که رهبران بزرگ تفاوت‌های بزرگی ایجاد می‌کنند، رهبران مؤثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معینی بدست می‌آورند تا برای سازمان و کار خود مؤثر واقع شوند. (گلمن[1]، 2000 ،ص 78).

در این جا ضمن اشاره به تعریف و مفهوم رهبری، به صورت خلاصه نظریات و مدلهای ارائه شده در حوزه رهبری بحث و بررسی می شود و در نهایت با تلفیق نظریات مطرح شده در زمینه سبک رهبری مدل نظری ارائه و توضیح داده خواهد شد.

1- مقدمه
محیط آشفته و متغیر است و رهبری یک عنصر کلیدی در هدایت و مدیریت این محیط است، با کمی دقت بر روی شرکت‌های مختلف می‌توان فهمید که رهبران بزرگ تفاوت‌های بزرگی ایجاد می‌کنند، رهبران مؤثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معینی بدست می‌آورند تا برای سازمان و کار خود مؤثر واقع شوند. (گلمن، 2000 ،ص 78).
در دانش مدیریت، رهبري سازمان در کنار سایر وظایف مدیر یکی از وظایف اساسی و مهم تلقی می‏شود و نقش پر اهمیتی در اثربخشی سازمان ایفا می‏کند و رمز موفقیت مدیران در توان هدایت نیروی انسانی تحت سرپرستی آنها است.  بر اساس نظریه‏های جدید مدیریت، نقش مدیر در مقام رهبری شامل روابط متقابل وی با مرئوسان است. اهمیت و ضرورت رهبری از آنجا ناشی می‏شود که مدیر باید نیازمندی‏های روانی و اجتماعی افراد را با مقاصد سازمان وفق دهد و رسالت وی بر دو پایه تعالی و تولید استوار است. (نصراصفهانی و سالاری،1388،ص202)
در این بخش ضمن اشاره به تعریف و مفهوم رهبری، به صورت خلاصه نظریات و مدلهای ارائه شده در حوزه رهبری بحث و بررسی می شود و در نهایت با تلفیق نظریات مطرح شده در زمینه سبک رهبری مدل نظری پژوهش حاضر ارائه و توضیح داده خواهد شد.
2-تعریف و مفهوم رهبری
قدمت واژه رهبری بنا بر تحقیقات انجام شده به 1300 سال قبل از میلاد مسیح بر می‏گردد و سابقه­ای دیرینه دارد. درطول ساليان دراز، رهبري در شكل هاي مختلف تعريف و خلاصه شده است. تعاریفی که از رهبری ارائه شده است به تعداد کسانی است که در صدد ارائه تعریفی از آن بر آمده اند. ( افجه، 1385،ص367)
در اين قسمت از میان تعاریف متعدد رهبری به اختصار به برخی از آنها اشاره می‏گردد:
– رهبری نوعی فرآیند نفوذ است که به وسیله آن کردار یک فرد سبب تغییر رفتار و نظرات دیگران می شود که این نفوذ باید مشروعیت داشته باشد و تغییر، همسون با اهداف فرد پدید آید(دکوتیس و دیگران، 1979، ص11).
– رهبری را به عنوان یکی از وظایف مدیر، فرآیند تاثیرگذاری و هدایت فعالیت های مربوط به کار اعضای گروه‌ها تعریف می­کنند (استونر و وانکل، 1985، ص295).
مروری بر تعاریف ارائه شده توسط نویسندگان روشن می‏کند که بسیاری از نویسندگان مدیریت بر این مساله توافق دارند که رهبری عبارتست از: فرایند نفوذ در فعالیت­های فرد یا گروه به منظور کوشش برای رسیدن به هدفی در موقعیتی مشخص. از این تعریف رهبری به این نکته می‏رسیم که فرایند رهبری تابعی از متغیرهای رهبر، پیرو و موقعیت استL=f(L, f, s) . رهبری یعنی رسیدن به اهداف با کمک و به وسیله دیگران. (هرسی و بلانچارد،1969،ص171)
3-  سیری در نظریات و سبک‎های رهبری
تئوری‏های رهبری بر پایه دیدگاه‏های متفاوت و متعددی قرار دارد. آرتور جاگو (1982) چارچوبی را برای منسجم کردن نظریات معتبر رهبری ارائه کرده است. این چارچوب از دو بعد کانون توجه و نوع نگرش تشکیل شده است. کانون توجه اشاره به این دارد که آیا رهبری را مجموعه ای از صفات بدانیم (دیدگاه خصوصیات فردی) یا مجموعه ای از رفتارها (دیدگاه رفتاری).
بعد نوع نگرش نشان دهنده آن است که یک دیدگاه جهان شمول یا یک دیدگاه اقتضایی پذیرفته شده است. در دیدگاه جهان شمول فرض بر آن است که همیشه “یک بهترین راه ” برای هدایت وجود دارد که رهبری موثر معادل این بهترین راه شناخته می‏شود و این بهترین راه در همه موقعیت‏ها موثر خواهد بود. طبق دیدگاه اقتضایی، موقعیتی که رهبری در آن اعمال می‏شود نقش اساسی و مهمی دارد. از آنجا که رهبری موثر بستگی به موقعیت رهبری دارد، رهبری موکول به عوامل موقعیتی خواهد بود (گریفین،1385، ص351). در ادامه این نظریات به اختصار بیان می‏شود .
3-1- نظریات خصوصیات ذاتی رهبر
در نظریه خصوصیات شخصیتی رهبری گفته می‌شود که رهبران موفق دارای صفات شخصیتی، اجتماعی و ویژگی‌های بدنی خاص می‌باشند. هدف از ارائه این نظریه شناخت بهتر فرایند رهبری، توصیف رهبری مؤثر و صفات شخصیتی مؤثر در رهبری بوده است.
نتایج حاصل از دیگر تحقیقات نیز نشان داده اند که امکان دستیابی به یک الگوی شخصیتی ثابت و فراگیر برای رهبری اثربخش وجود ندارد.لازم است عوامل دیگری نیز مورد توجه قرار گیرد: نظیر موقعیتی که فرد درآن نقش رهبری را به عهده دارد. (ساعتچی،1374،ص231)
3-2-  نظریات رفتاری رهبری
بعضی از محققان در در اواخر سال 1940 شروع به مطالعه رهبری به عنوان یک فرایند قابل مشاهده رفتاری کردند.
محققاني كه درباره ی شيوه رهبري تحقيق كرده اند، معتقدند بنا به ضرورت رهبري شامل دو نوع رفتار عمومي يعني رفتارهاي وظيفه اي (وظيفه مدار) و رفتارهاي ارتباطي (رابطه مدار) است. رفتارهاي وظيفه اي تحقق هدف ها را تسهيل مي‌كند و كمك مي‌كند اعضاي گروه به هدف خود برسند.
رفتارهاي ارتباطي كمك مي‌كند تا زيردستان با خودشان و با ديگران و از موقعيتي كه خودشان را در آن مي‌يابند احساس آرامش و راحتي كنند. هدف این نگرش، شناسایی رفتارهایی می باشد که با رهبری اثربخش همراه هستند. محققان بیان کردند که رفتار رهبران اثربخش به نوعی با رفتار رهبران غیر اثربخش و یا کمتر اثربخش تفاوت دارد و درضمن رفتارهای مدیران اثربخش در همه موقعیت‏ها یکسان است (گریفین،1385،ص353).
3-2-1- مطالعات دانشگاه اوهایو
مطالعات بسیاری در زمینه رفتار رهبران صورت گرفته است که برخي از مطالعات اوليه در دانشگاه دولتي اوهايو در اواخر سال1940 براساس يافته هاي استاگديل(1948) با تاكيد بر اهميت توجه بيشتر به رفتارهاي رهبري تا خصوصيات شخصي وي صورت گرفت.
در مطالعات دانشگاه اوهایو دو عامل اصلی برای رهبری شناسایی و تحت عنوان رفتارهای مراعات و رفتارهای ساخت­دهی نام‏گذاری شدند.
در رفتار مراعات رهبر به احساسات زیردستانش توجه دارد و به عقاید آنها احترام می‏گذارد. رابطه رهبر و زیردست بر اساس احترام و اعتماد متقابل است.
در رفتار ساخت­دهی رهبر رابطه بین خود و زیردستان را به وضوح تعریف می‏کند و زیردستان می‏دانند که از آنها چه انتظاری می‏رود. علاوه بر آن، رهبر راه‏های ارتباط را تعیین می نماید و شیوه‏های انجام وظایف گروهی را مشخص می‏کند (افجه، 1390،صص 156-158).
3-2-2- مطالعات میشیگان
گروه ديگري از محققان در دانشگاه ميشيگان تحت هدایت رنسیس لیکرت مطالعاتي را ترتيب دادند تا به یک الگوی رفتار رهبری برسند که حاصل آن عملکرد و اثربخشی گروهی باشد. در این مطالعه دو دسته رفتار کارگرا و کارمندگرا شناسایی شدند.
در رفتار کارگرا، رهبر توجه خود رابه کار زیردستان معطوف می‏کند و روش‏های انجام کار را تشریح کرده و هدفش اثربخشی در انجام وظایف می‏باشد.
در رفتار کارمند گرا، رهبر علاقمند است که یک گروه کاری متحد را به وجود بیاورد و اطمینان حاصل کند که کارکنان از انجام وظایف خود راضی هستند و توجه اصلی رهبر به رفاه کارکنان معطوف است (همان منبع،ص354).
3-2-3- مطالعات بلیک و موتون
شاید مشهورترین رفتار مدیریتی شبکه مدیریتی است که در سال 1960 برای اولین بار مطرح شد و از آن زمان تا به حال بارها مورد اصلاح و بازنگری قرار گرفته است. مدلی که به نحوه گسترده ای در آموزش توسعه انسانی و سازمانی از آن استفاده شده است. شبکه مدیریتی که دوباره به شبکه رهبری نامگذاری شده توضیح می دهد که چگونه رهبران کمک می کنند تا سازمان ها از طریق دو عامل به هدف های خود برسند: توجه به تولید و توجه به مردم. هر چند این عوامل به عنوان گرایش های رهبری در مدل توضیح داده شده است ولی به طور نزدیکی موازی رفتارهای وظیفه ای (وظیفه مدارانه) و رابطه ای (رابطه مدارانه) رهبری هستند (افجه، 1390، ص160).
3-3-  نظریات موقعیتی و اقتضایی
به علت آن‎که نظریه های رفتار رهبری نیز فاقد انعطاف لازم بودند و در تمامی موارد پاسخگو نبودند، نظریه پردازان به نظریه هایی روی آوردند که آنها را  موقعیتی یا اقتضایی نام نهاده اند.
در این نظریه ها بر یک سبک و شیوۀ رهبری تأکید نشده و روشی واحد در رهبری، غیر واقعی و غیر علمی قلمداد شده است. در نظریه های موقعیتی و اقتضایی، شیوۀ مناسب و مطلوب رهبری بر اساس شرایط و به اقتضای موقعیت ها تعیین می شوند. در ادامه به نظریاتی که در این حوزه قرار می‎گیرند،  اشاره خواهد شد.
3-3-1- نظریه مسیر- هدف
این تئوری که به وسیله ایوانز و هاوس ابداع شد، دارای نگرش اقتضایی است. ولی نقطه تمرکز و تاکید آن به جای صفات ثابت رهبر، موقعیت و رفتارهای رهبر می‌باشد. بنابراین، تئوری مسیر – هدف امکان تطبیق رهبر با موقعیت را فراهم می‌سازد. این تئوری ریشه در تئوری انتظار در انگیزش دارد.
به طور کلی طبق تئوری انتظار، طرز تلقی‌ها و رفتارهای فرد با استفاده از دو عامل وابسته به هم قابل پیش‌بینی است: درجه اعتقاد فرد به تحقق نتیجه‌های مختلف از راه عملکرد(انتظار) و دوم ارزش این نتایج برای فرد(ظرفیت).
طبق تئوری مسیر – هدف، زیردستان تا جایی به وسیله رهبر برانگیخته می‌شوند که رفتار رهبر از طریق روشن کردن رفتارهایی(مسیرها) که منتهی به پاداش‌های مورد نظر(هدف‌ها) می‌شوند، عملکرد زیردستان را تحت تاثیر قرار دهد. البته فرض بر این است که دریافت پاداش بستگی به عملکرد اثربخش دارد. همچنین، یک رهبر ممکن است در موقعیت‌های مختلف به طرق مختلف عمل کند.تئوری مسیر – هدف چهار نوع رفتار تحت عناوین هدایتی، حمایتی، مشارکتی و موفقیت‌خواهی را به رهبر معرفی می‌کند (گریفین،1385، ص 363).
در تئوری مسیر – هدف فرض بر این است که هر رهبری می‌تواند برحسب موقعیت رهبری، یک یا هر چهار سبک رهبری را اعمال کند. طبق این تئوری دو نوع عامل موقعیتی بر چگونگی رابطه رفتار رهبر یا رضایت زیردستان اثر می‌گذارد که عبارتند از:
ویژگی‌های شخصی زیردستان و ویژگی‌های محیط. دو ویژگی شخصی مهم زیردستان عبارتند از محل و منشأ کنترل و توانایی ادراک شده.منشأ کنترل اشاره دارد به میزانی که فرد فکر می‌کند آنچه برایش اتفاق می‌افتد، نتیجه رفتار خودش می‌باشد و یا نتیجه عوامل خارجی است (همان منبع،ص364).
3-3-2- دوره (سیکل)زندگی
دوره زندگی جزو نظریه های اقتضائی است. دراین نظریه دوبعد رهبری کلی و جود دارد:
اول: رهبری وظیفه مدار
دوم: رهبری رابطه مدار
این دوبعد در قالب چهار سبک ترکیب شده است و به عنوان عامل موقعیت نیز میزان بلوغ و رشد مرئوسان در سه عامل: اول: انگیزه،  دوم: توفیق طلبی،  سوم: مسئولیت پذیری و میزان تجربیات و تحصیلات خلاصه شده است.
با عنایت به مطالب ذکر شده باید گفت در این تئوری چهار نوع سبک رهبری در ارتباط با چهار نوع موقعیت مطرح است. برای زیردستانی که افرادی کاملاً بالغ هستند ،سبک رهبری از جهت رابطه مداری و وظیفه مداری در حداقل خود می باشد و برای کسانی که کاملاً نابالغ هستند سبک وظیفه مداری قوی و رابطه مداری ضعیف ترکیب مناسبی است (الوانی، 1386، صص151-152).
3-4- نظریه جایگزینی رهبری
در تئوری جایگزین های رهبری، ویژگی های فردی، وظیفه ای و سازمانی می توانند نسبت به توانایی رهبر در اثرگذاری بر رضایت و عملکرد زیر دستان برتری داشته باشد. به عبارت دیگر، اگر عوامل معینی وجود داشته باشد فرد می تواند بدون هدایت رهبر وظیفه محوله را انجام دهد.
طبق مبانی دیدگاه جایگزین های رهبری و برخلاف تئوری های سنتی که سلسله مراتب رهبری را همواره مهم تلقی می کردند، در بسیاری از موقعیت ها ، رفتار رهبر خارج از موضوع و بی مناسبت است. ویژگی های که می توانند رفتار رهبر را خنثی سازند عبارتند از :
توانایی، تجربه، دانش، آموزش، نیاز به استقلال، گرایش حرفه ای و بی تفاوتی نسبت به پاداش های سازمان.
اگر وظیفه ای بتواند به اندازه کافی نیازهای درونی کارکنان را ارضاء کند، آنها نیازی به حمایت رهبر ندارند.آن دسته  از ویژگیهای سازمان که ممکن است بتوانند جایگزین رهبری شوند عبارتند از :
برنامه ها و هدفهای صریح و روشن، وجود مقررات و روشها، گروههای کاری متحد و منسجم، وجود یک ساختار دقیق پاداش و وجود فاصله فیزیکی بین سرپرست و زیردست .
تحقیق های اولیه ، جایگزین های رهبری را مورد تایید قرارداده اند. لیکن انجام تحقیقهای بیشتری برای شناسایی دیگر جایگزین های بالقوه و اثر آنها بر اثریخشی رهبری ضروری می باشد ( کریتنر ، 1386 ، ص 515 ).
3-5- نظریه اسنادی رهبری
تئوری اسنادی رهبری مربوط به کسانی می شود که می کوشند روابط علی و معلولی را درک کنند، از دیدگاه رهبری ، تئوری اسنادی بیانگر این مطلب است که رهبری تنها چیزی است که مردم آن را به افراد نسبت می دهند.
پژوهشگران با استفاده از چارچوب اسنادی متوجه شدند که افراد با فراست ، بارز، ساعی، کوشا ، پرخاشگر ، دارای درک قوی و جاه طلب در خور یا شایسته رهبری هستند، به همین شیوه رهبرانی که از نظر ابتکار عمل و رعایت حال دیگران نمرات بالایی می گیرند، دارای ویژگیهایی هستند که معرف یک رهبر خوب است، یعنی صرف نظر از موقعیت، کسی که در این دو مورد در سطح بالایی قرار گیرد او به عنوان بهترین رهبر به حساب می آید.
یکی از جالبترین مطالبی که در ادبیات تئوری اسنادی رهبری وجود دارد چنین پنداری است که معمولا رهبران موفق در تصمیمات خود قاطع و دارای ثبات رای بوده و متزلزل نیستند. مدارک و شواهد نشان می دهد که یک رهبر قهرمان کسی است که دست به کارهای غیر عادی می زند ولی به سبب قاطعیت و پشتکار سرانجام پیروز می شود. ( پارسائیان و اعرابی ،صص 634 – 635 )
وقتی که عملکرد یک فرودست پایین است، رهبر ممکن است این ضعف را ناشی از یکی از بسیاری عوامل چون آموزش ضعیف، نبود انگیزه، کار زیاد یا کمبود وسایل و تجهیزات بداند. در این صورت گفته می شود که رهبر موضوع را به این عامل نسبت داده یا اسناد کرده است.
نکته با اهمیتی که پژوهشگران این تئوری به آن اشاره می کنند این است که آنچه رهبر درباره از میان بردن ضعف عملکرد کارکنان انجام می دهد، بستگی به این دارد که دلایل آن را به چه چیز نسبت داده باشد. اگر عملکرد ضعیف را ناشی از آموزش اندک یا ناکافی بداند، برای کارمند آموزش یا سرپرستی بیشتر تامین خواهد کرد، اگر این ضعف را به کار زیاد مربوط بداند، طبیعتا حجم کار را کاهش خواهد داد (آرنولد و فلدمن، 1986، صص141-142).

3-6- نظریه رهبری فره مند
این تئوری بیانگر این مطلب است که چنانچه پیروان رفتارهای خاصی را از رهبر ببینند، توانایی های خارق العاده یا قهرمانانه ای به وی نسبت می دهند، در بیشتر تحقیقاتی که روی موضوع رهبری فره مند انجام شده است تا این گونه رفتارهای آن رهبران را از رفتار رهبرانی که از چنین موهبتی برخوردار نیستند ، تفکیک کنند.
رهبران را به دو دسته تقسیم می کنند، یک دسته کسانی که هستند که بیشتر تئوری های رهبری درباره آنها ارائه شده است، آنها را رهبران عملگرا می نامند، این افراد در پیروان خود ایجاد انگیزه می کنند و از طریق وظایف، نقش ها و شرایط کارهایی که باید انجام شود، آنها را در جهت تامین هدفهای سازمان رهبری و هدایت می نمایند، ولی دسته دیگری از رهبران هم هستند که به صورتی بسیار عمیق و خارق العاده برپیروان خود اعمال نفوذ می کنند، به آنها الهام می بخشند و آنها را در راه تعالی بخشیدن به خواسته های خود ( در جهت منافع سازمان ) این رهبران تعالی بخش توجه خود را به خیر و صلاح پیروان معطوف می کنند، آنان از طریق مسائل گذشته در بستر راههای نوین می کوشند تا بر میزان آگاهی های پیروان بیفزایند، این رهبران از چنان قدرتی برخوردارند که می توانند در اثر تلقین ، پیروان خود را وادار کنند که دست به کارهای خارق العاده بزنند و هدفهای گروه را تامین کنند، در واقع همه رهبران تعالی بخش از نوعی جذابیت و الوهیت برخوردارند؛ با توجه به نکات یاد شده دو واژه تعالی بخش و فره مند مترادف اند. چندین نویسنده کوشیده اند تا ویژگی های شخصی یک رهبر فره مند را شناسایی کنند .
در این زمینه دو پژوهشگر در دانشگاه مک گیل ( کانادا ) با توجه به دستاوردهایشان چنین ابراز داشتند:
رهبران فره مند هدفهای آرمان گرایانه دارند که می خواهند آنها را تامین کنند، نسبت به تامین هدف شخصا متعهد هستند و از روش های متعارف استفاده نمی کنند، قدرت بیان و اعتماد به نفس دارند و به عنوان پرچمداران نهضت جدید که موجب تغییرات اساسی می شوند ( و نه به عنوان مدیرانی که حفظ وضع موجود می کنند ) شناخته شده اند. ( پارسائیان و اعرابی ، صص 635 – 638 ) .
3-7- نظریه رهبری ممتاز
رهبران ممتاز بیشتر همانند یک معلم و مربی عمل می کنند تا یک فرد دیکتاتور و مستبد و به واسطه بکارگیری چنین سبکی است که به پیروان خود قدرت می بخشند. بررسی 1046 فرد آمریکایی ضرورت این سبک از رهبری را تایید کرده است . نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که تنها 38 نفر از پاسخ دهندگان ، مشاور یا مربی اثربخش داشته اند.
طرز تفکر موثر، زیربنای رهبری ممتاز را تشکیل می دهد. صاحب نظران ، مدیران را تشویق می کنند تا به پیروان خود نحوه تفکر موثر را بیاموزند. بدین ترتیب انتظار می رود که احساسات کنترل فردی و انگیزه درونی کارکنان افزایش یابد. بکارگیری این سبک از رهبری باعث می شود تا مدیران از وقتشان بهتر استفاده کنند، زیرا این شیوه رهبری کارکنان را تشویق می کند تا به مدیریت خود بپردازند. البته نیاز است جهت ارزیابی پیشنهادهای ارائه شده در این رویکرد تحقیقات بیشتری صورت گیرد. ( رابرت کریتنر، 1386، صص 518 – 519 ) رهبران کامیاب و برنده ، معلم هستند و سازمانهای برنده و کامیاب هم آموزش دادن را تشویق می کنند و پاداش می دهند ( نویل ام.تیچی ، 1385 ، ص 10 ).
3-8-  رهبری تیمی
رهبري در گروه­هاي سازماني يا تيم­هاي همكاري يكي از مشهورترين و رو به رشدترين ابعاد تئوري هاي رهبري و تحقيق در زمينه آن است . تيم ها گروه هاي سازماني تركيب شده از اعضاي وابسته به هم و داراي اهداف عمومي مشترك­اند كه براي رسيدن به هدف‏ها بايد فعاليت‏هاي خود را با هم هماهنگ كنند .
تجديد ساختار سازماني در سازمان‏هاي امروزي، در حقيقت قدرت‏هاي تصميم گيري از بالا به پايين در سازمان هاي سنتي را به تيم هاي بيشتر خودگردان منتقل كرده و اختيارات تازه اي را در زمينه هاي جديد به آن ها داده است . اين تيم هاي جديد هنوز ممكن است يك رهبر به معناي سنتي آن داشته باشند يا اين كه نقش رهبر در بين اعضاي تيم تقسيم شده باشد. نقش رسمي رهبر تيم ممكن است در خارج از گروه به خدمت كردن فقط به عنوان يك واسطه با خارج يا داخل گروه عمدتا به عنوان تسهيل كننده فرايند محدود شده باشند يا هر دو آنها . رهبري در داخل اين چهارچوب جديد هنوز لازم ولي پيچيده است و عرصه جديدي را به محققان عرضه مي‏كند.
با افزايش تيم هاي عملياتي و سازماني و توسعه نقش آن در ساختار سازمان هاي پيچيده و در حال تغيير ضروري است كه نقش رهبري در داخل اين تيم‏هاي جديد خوب فهميده شود تا از موقعيت تيم مطمئن و از شكست آن اجتناب گردد. ضرورت عملي فهميدن طبيعت تيم هاي سازماني و رهبري در داخل آن ، تئوري و تحقيق را در جهت نوكردن كه قول بسياري براي فهميدن رهبري تيمي و اثربخشي تيمي مي دهد هدايت مي كند . نگرش رهبري و گروه اثربخش مفيدترين چهارچوب كاري براي فهميدن تئوري هاي جاري تيم هاي عملياتي و رهبري آن را فراهم مي آورد. اين نگرش از اين نظر عملي است كه حول بهره وري و محصول گروه كه پيچيده رهبري تيمي با فعل و انفعالات بحراني آن ارائه اثربخشي است ساخته شده است. همچنين نگرشي تئوريك است از اين نظر كه با تاكيد بر تعداد زيادي از عوامل فرايندي ساختاري ، فردي و محتوايي‏، كه به اثربخشي تيمي ارتباط دارد پيچيدگي كار تيمي را به حساب مي­آورد و از همه مهم‏تر اين كه نگرش نقش رهبري در طراحي و سرپرستي تيم‏ها را براي دستيابي به اثربخشي توضيح مي‏دهد . نگرش اثربخشي رهبري و گروه ابزار خيلي مفيدي براي فهميدن بنيان هاي خيلي مي‏دهد و تأكيدش بر محصولاتي با كيفيت عالي است. ( افجه ،1385،ص 425)

3-9- رهبری خدمتگزار
واژه “رهبري خدمتگزار” در سال 1970 توسط رابرت گرين ليف در مقاله اي تحت عنوان “خدمتگزار در نقش رهبر” ابداع شد. ( رابرت کریتنر، 1386،ص 518 )
در رهبري خدمتگزار هرم رهبری معکوس خواهد بود چرا که افراد مقدم اند. در مدل “هرم وارونه”، رهبران در پایین هرم سازماني قرار می‏گیرند و به پیروان خود خدمت می‏کنند. لذا مي­توان مدل هرم وارونه را ذات و جوهره رهبري خدمتگزار به شمار آورد. (قلی پور و حضرتی، 1388ص 2).
مدل رهبري خدمتگزار، اعضاي سازمان را به عنوان افرادي كه داراي توانايي هاي كمتري نسبت به مدير خود هستند توصيف نمي‏كند. بلكه به كاركنان نيز ارزش‏هايي همانند مديران سازمان‏ها مي‏دهد. اعضاي  سازمان همگي از شان و منزلت يكساني برخوردار هستند و همگي به شكلي فعال در مديريت و تصميم گيريهاي سازماني مشاركتي فعال دارند(هرسمن،2001، ص 26).
گرین لیف معتقد است که رهبری خدمتگزار بر فلسفه خدمت رسانی استوار مي‏باشد و رهبران خدمتگزار، رهبراني هستند كه خدمت‏رساني به پيروان، برآوردن نيازهاي آنها و همچنين توسعه و پرورش پيروان خود را در اولويت نخست قرار می‏دهند. رهبران خدمتگزار توانمند سازي، اعتماد متقابل، روحيه همكاري ، استفاده اخلاقي از قدرت و ارزش خدمت رساني به پيروان را به هر چيز ديگري در سازمان ترجيح مي‏دهند(گرین لیف، 1977، ص 52).
3-10- رهبری تحول آفرین
يكي از نگرش هاي اخير به رهبري كه موضوع بسياري از تحقيقات اوايل سال 1980 بود، نگرش رهبری تحول­آفرین است.رهبری تحول آفرین نوعی فرایند پیچیده و پویا است که در آن رهبران، ارزشها، باورها، و اهداف پیروان را تحت تأثیر قرار می دهند.
هرسی و بلانچارد رهبری تحول آفرین را فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروهها برای ایجاد تغییرات ناپیوسته در کار ویژه های یک سازمان به عنوان یک کل می دانند که در برابر آن رهبران تبادلی قرار دارد.رهبران تبادلی از طریق پاداش یا مجازات به ازای عمل انجام گرفته پیروان را تحت تأثیر قرار می دهند. برنز در 1978 رهبری تحول آفرین و تبادلی را در دو سر یک پیوستار سبک های رهبری قرار داد، در حالی که بس در 1985 ادعا کرد که رهبران می توانند هر دو رفتار تحول آفرینی و تبادلی را انجام دهند. در واقع بر خلاف نظر برنز که مفهوم تبادلی و تحول آفرین را مانع الجمع می دانست، بس این دو را مکمل هم خواند. هاتر و بس در سال 1988 اظهار کردند که رهبران تحول آفرین از طریق یک ذهنیت نمادین و تأکید بر تلاش مضاعف، بر پیروان تأثیر می گذارد. در حالی که رهبران تبادلی از طریق ساختار و ملاحظات و برانگیختن انتظارات پیروان در رابطه با اهداف تعیین شده عمل می کنند(Hater & Bass,1988,p697).
رهبران تحول آفرین از طریق تأیید اندیشه ها و ارزش های اخلاقی کارکنان و الهام بخشیدن به آنان برای اندیشیدن به مسائل با استفاده از شیوه های نوین، انگیزه فوق العاده ای را فراهم می کنند. توانایی ارزیابی سبک ها و پیامدهای سازمانی و دید آینده نگر و ایجاد آرمان واحد در اعضای سازمان از اجزای رهبری تحول آفرین هستند. رهبری تحول آفرین نوعی چشم انداز واضح از آینده ترسیم می‌کند (Bennis & Nanus,1985,p163).
نظریه رهبری تحول آفرین ریشه در کارهای برنز دارد. برنز مشخص کرد که رهبران تحول آفرین صاحب بینش هستند و دیگران را برای انجام کارهای استثنایی به چالش و تلاش وا می دارند. برنز در ادامه بحث خود چنین ادعا می کرد:” تنها رهبران تحول آفرین هستند که قادر به ترسیم مسیرهای ضروری برای سازمان های جدید هستند، زیرا آنها منشأ تغییراتند، بر تغییرات حاکم بر سازمان اشراف کامل دارند و بر امواج تغییرات سوارند.” (ریتز، 1966، ص 484).
4- جمع بندی و ارائه الگوی نظری
در مبانی نظری و مطالعات انجام شده در مبحث سبک رهبری، رویکردهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته است . مفروضات و چارچوب ذهنی محققان تاثیری اساسی دریافته ها داشته است.
در بعضی از یافته های مطالعات ، بر عوامل موثر بر سبک رهبری توجه شده است و این در حالی است که در بعضی از موارد بر شناسایی سبک های رهبری تاکید شده است.
ر ادامه بحث مدل تلفیقی نظری حاصل از جمع بندی نظرات گوناگون ارائه می گردد. سپس ابعاد مدل نظری با استفاده از یافته های مرور شده تبیین خواهد گردید.

4-1- مدل نظری تحقیق

 

4-2- تشریح اجزای مدل
4-2-1- متغیرهای مستقل
4-2-1-1-  ویژگیهای سازمان
سازمانها از يكديگر متفاوت هستند؛ سطح آموزش و تخصص زير دستان ، بزرگي و كوچكي واحد كار، تقسيم بندي جغرافيايي، بزرگ يا كوچك بودن واحد كاري ، وابستگي واحدها از لحاظ داده ها، زمينه ها و تجربه قبلي كاركنان در اخذ تصميم جمعي ، زمينه و علايق مشترك جمعي ، احساس اطمينان به موثر بودن اعضاء خود مشكل يا مسئله و تصميم ، عوامل تاثير گذارنده در سبك رهبري مناسب است . هرسي و بلانچارد مي‌گويند كه بجز نيازهاي كار عوامل ديگري مثل خود رهبر، زير دستان ، فرادستان ، همكاران و سازمان از عوامل محيطي تاثیرگذارهستند . آنهاعامل زمان را نيز مورد دقت قرارداده اند ( ضمناً عوامل برون سازمانی نيز موثر است).
هريك از متغير هاي رهبر ، زيردستان ، فرادستان ، همكاران و سازمان داراي اجزاي شخصيت و انتظارات هستند. شخصيت : الگوهاي رفتاري پايدار يك فرد كه بوسيله ديگران ملاحظه مي شود.
انتظارات : اداراك شخصي از رفتار مناسب براي نقش يا مقام خود او و اداراكات شخص از نقشهاي ديگران در داخل سازمان (هرسی و بلانچارد،1989).
4-2-1-2 ویژگیهای رهبر
كيت ديويس ، علي رغم محدوديت هاي روش مطالعه مدلهاي رهبري، از روش ويژگيهاي رهبران در ارتباط با رهبري، چهار ويژگي را بر شمرده است :
الف ـ هوش و نبوغ،  ب ـ بلوغ و شخصيت اجتماعي، پ ـ انگيزش دروني و توانائي ارضاء علايق و خواسته ها       ت- طرز تلقي نسبت به روابط انساني.
4-2-1-3- ویژگیهای پیروان
هر كارگر يا زير دستي داراي نظام انگيزش دروني منحصر به فردي است، باخواسته ها، نيازها و علايق مخصوص به آن. بعلاوه انتظارات ، آموزشها و تجارب هر كارگري متفاوت با ديگري است. بنابراين براي مدير خالي از منفعت نيست كه نيروهايي را كه بركاركنانش موثر واقع مي شود درك كند. با اين درك است كه مدير از آن پس قادر خواهد بود ساختار رفتاري خود را چنين ترتيب دهد كه موثرترين رفتار را  از  زير دستان خود استصال نمايد.
4-2-2- سبک رهبری
همانطور که مرور شد هر کدام از مکاتب کلاسیک ورفتاری مدیریت، دستور العمل های متفاوتی در مورد مفهوم رهبری صادر کرده اند. کلاسیک ها یک سلسله اصولی وضع نمودند که رهبران را ملزم می کرد تا به جنبه های ماشینی سازمان و بالا بردن بازدهی توجه کنند (عباس زادگان ،1372).از سوی دیگر، پیروان مکتب رفتاری به جنبه‎های انسانی سازمان، ایجاد گروه کاری و توجه به نقش عوامل اجتماعی در محیط کار تأکید دارند (رضائیان،1384،ص 40). بااین حال امروزه اعتقاد بر این است که هر دو مکتب مصداق دارند، منتهی هر کدام در شرایطی کاملا متفاوت می‌توانند کاربرد داشته باشند (مقدس وکاشفی، 1368 ).
فیدلر در تئوری اقتضایی، عبارات خاصی را تحت عنوان وظیفه‌مداری و رابطه‌مداری برای توصیف خصوصیات اساسی وانگیزشی شخصیت رهبر ابداع کرد. فیدلر انگیزش وظیفه‌مداری و انگیزش رابطه‌مداری را صفاتی می‌داند که اساسا برای هر شخصی ثابت است. درجه انگیزش وظیفه‌ای تا رابطه‌ای با شاخص “ناخوشایندترین همکار” سنجیده می‌شود. فیدلر موقعیت را برحسب درجه مطلوب بودنش برای رهبر از موقعیت بسیار مطلوب تا موقعیت نامطلوب تقسیم‌بندی کرد. در این نظریه از رهبران خواسته می‌شود همه کسانی را که تاکنون با آنها کار کرده‌اند را به یاد بیاورند و ناخوشایندترین همکار را انتخاب کنند. سپس پاسخ‌دهندگان، ناخوشایندترین همکارشان را با علامت‌گذاری بر روی شانزده شاخص که کیفیت هر طرف آن با علامت مثبت و منفی مشخص شده است توصیف می‌کنند (ساعتچی،1377،ص219). به عبارتی، نظریه رهبری وضعی به مدیر یا رهبر کمک می‌کند تا عقاید کلا سیک و رفتاری را در موقعیت های مناسب خود مورد استفاده قرار دهد.
علاوه بر رویکردهای سنتی، دیدگاه های جدیدی در رهبری شکل گرفتند که از جدیدترین آنها می توان دیدگاه رهبری خدمتگزار و دیدگاه رهبری تحول گرا را نام برد.این دو سبک رهبری امروزه به سرعت توجه نظریه پردازان، دانشمندان، محققان و کارگزاران مدیریت را به خود جلب کرده است.
رهبري خدمتگزار و تحول گرا کيفيات و ويژگيهاي تقريبا يکسان و مشابهي دارند. با مطالعه در اين دو سبک رهبري مشخص مي شود که هر دو اين سبک هاي رهبري ريشه در مفهوم رهبري کاريزماتيک دارند. اين مفهوم که نخستين بار توسط وبر مطرح شد بر صفات و ويژگي هاي خاص رهبر که ناشي از شخصيت کاريزماي او است تاکيد دارد. با مقايسه اين دو سبک رهبري مشخص مي شود که هر دو بر تشويق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود موثر، مربي و معلم بودن و توانمندسازي ديگران تاکيد دارند. در واقع بر اساس تئوريهاي مذکور، بيشترين شباهت را مي توان در توجه فردي و تاکيد بر توانمند سازي ديگران مشخص نمود. هر دو سبک بر چشم انداز داشتن، شنود موثر، توانمند سازي ديگران، ارتباط برقرار کردن، مدلسازي، اقناع و صداقت تاکيد دارند.
رهبري تحول گرا و رهبري خدمتگزار دو تئوري متضاد و در مقابل هم نيستند. بلکه آنها ايدئولوژي هاي مکمل هستند. زيرا هر دو آنها شکلهاي عالي رهبري را معرفي مي کنند (استون و ديگران، 2004، ص359). اما اين دو مفهوم تفاوتهايي نيز دارند، در حالي که هر دو رهبري خدمتگزار و رهبري تحول گرا بر تاثير گذاشتن و نفوذ تاکيد مي‌کنند، رهبري خدمتگزار به شيوه‌‌اي غير سنتي يعني قرار گرفتن در مقام خدمتگزاري به اين تاثير دست مي يابد. رهبري خدمتگزار تاکيد بيشتري بر خدمت کردن به پيروان دارد و همچنين آزادي بيشتر و اعتماد بيشتري به زيردستان نشان داده مي شود. رهبري تحول گرا بيشتر بر اهداف سازماني تاکيد دارد در حالي که رهبري خدمتگزار بر افراد که پيروان او هستند تاکيد و تمرکز دارد. ‌(استون و ديگران، 2004، ص359)
4-2-3- اثر بخشی سبک رهبری
در ابتدا می بایست بین رفتار رهبری و سبک رهبری تفاوت قائل شد، رفتار رهبری عبارتست از اقدامات مشخصی که رهبر در جهت دادن و هماهنگ کردن کاری اعضای گروه به کار می برد، از سوی دیگر سبک رهبری عبارتست از زیر بنای ساختار نیاز فرد که رفتار او را در وضعیت های مختلف بر می انگیزاند.
در گذشته پژوهشگران تصور می کردند که مدیران صرفا یا وظیفه گرا هستند یا رابطه گرا و کاهش یک سبک مثلا وظیفه گرا باعث افزایش سبک مقابل آن مثلا رابطه گرا می گردد. تکامل تدریجی اندیشه در این زمینه راه بدان جا برد که سبک های مفروض رهبری سازمانی نقیض و مانعه الجمع با هم نیستند و زمینه های شخصیتی و رفتار مدیران اغلب مجموعه ای از هر دو سبک یاد شده هستند ، بنابراین توصیه می شد که مدیران برای حصول موفقیت باید حداکثر توجه خود را به طور هم زمان به روابط کارکنان و وظیفه هر دو معطوف سازند، این گرایش البته عوامل محیط را کاملا از نظر دور می داشت و بهترین راه را برای همیشه و همه جا توصیه می کرد.
اکنون باور  این است که سبک رهبری ناشی از شخصیت دیرپا و نسبتا ثابت فرد است و این سبک تابعی است از سلسله مراتب انگیزش هر کس، به بیان دیگر، برخی از مدیران رضایت عمده خود را از روابط شخصی خوب با دیگران به دست می آورند، در واقع آنها زمانی احساس راحتی می کنند که روابط خوبی با دیگران داشته باشند، عزت نفس آنها تا حدود زیادی بسته به این است که اطرافیان نظری نسبت به آنها ابراز می دارند و چه روابطی با آنها دارند، این افراد را رهبران با انگیزش رابطه می نامند.از سوی دیگر شماری از مدیران دارای انگیزش وظیفه هستند، اینان کسانی هستند که رضایت اصلی را از انجام کار به دست می آورند و عزت نفس خود را از دست یابی به هدف حاصل می کنند و نه از روابط شان با دیگران .
در تایید این استدلال که همه سبکهای اساسی رفتار رهبری ممکن است با توجه به وضعیت و موقعیت اثربخش یا غیر اثربخش باشند، تحقیقاتی در دست است، ای.ک.کرمن برخی از قانع کننده ترین شواهد را گردآورده که تصویر یک بهترین سبک رفتار رهبری را باطل می کند. وی کوشش کرد همه مطالعاتی را که روابط میان ابعاد رفتاری ساخت دهی ( وظیفه ) و مراعات ( روابط ) و ملاک های گوناگون اثربخشی شامل قدرت تولید گروهی، دستمزد، عملکرد تحت فشار، شهرت مدیریت، بخش های گروهی، نقل و انتقال کارکنان و ترک کار را بررسی کرده اند، مرور نماید ، در مجموع بیش از 25 تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
در هر موردی این دو بعد بوسیله پرسشنامه عقاید رهبری یا پرسشنامه توصیف رهبر اندازه گیری شد، پرسشنامه اول را برای ارزشیابی نظر یک رهبر درباره اینکه او در یک وضعیت معین چگونه باید رفتار کند، بکار می برند، در حالی که پرسشنامه دوم ادراک و تلقی زیردستان را از رفتار رهبر اندازه گیری می کند.
کرمن نتیجه گرفت که با وجود اینکه مراعات و ساخت دهی تقریبا ضرب المثل شده اند، به وضوح چنین به نظر می رسد که در حال حاضر درباره اینکه این متغیرها چگونه ممکن است عملکرد گروهی را پیش بینی کنند و نیز در شرایطی که چنین پیش بینی هایی را تحت تاثیر قرار می دهند، آگاهی بسیار کمی موجود است.
کرمن به این نتیجه رسید که مراعات و ساخت دهی در رابطه با اثر بخشی هیچ ارزش پیش بینی کنندگی قابل ملاحظه ای ندارند، این بدان معنی است که چون وضعیت ها فرق می کنند، بنابراین سبک رهبری باید فرق کند.
فرد فیدلر ضمن آزمایش مدل مشروط رهبری در پنجاه مطالعه که شانزده سال (67-1951) طول کشید نتیجه گرفت که رهبران وظیف مداری که جهت نشان می دهند و رهبران رابطه مداری که جهت نشان نمی دهند، هر دو تحت برخی شرایط موفق هستند، فیدلر استدلال می کند که با اینکه کسی ممکن است در زمان آینده سبک یا رفتار رهبری همه جانبه ای کشف کند، ولی داده هایی که خود او جمع آوری کرده و آنچه که از تحقیقات معتبر دیگران حاصل شده چنان چاره های معجزه آسایی را نوید نمی دهد.
علاوه بر لیکرت، کرمن، فیدلر و عده ای از محققان دیگر نیز نشان داده اند که وضعیت های متفاوت مستلزم سبک های رهبری متفاوتی است.
به طور خلاصه شواهد روشنی وجود دارد حاکی از اینکه در زمینه رهبری هیچ سبک رفتاری واحد و جامع الاطرافی که در همه وضعیتها اثربخش و مؤثر باشد، وجود ندارد (علاقه بند،ص 105).

leadership v01

امروزه سازمان‌ های پسا صنعتی سازمان‌ های مبتنی بر دانش هستند که  بقا و موقعیت آنها وابسته به خلاقیت، نوآوری، کشف و ابتکار می باشد (مارتینز و تربلانک، 2003). امروزه نوآوری به طور فزاینده ای به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی موفقیت دراز مدت شرکت در بازار های رقابتی محسوب می شود. دلیل این امر آنست که شرکت های با ظرفیت ایجاد نوآوری قادر خواهند بود سریعتر و بهتر از شرکت های غیر نوآور به چالش های محیطی پاسخ دهند ( جیمنز- جیمنز، 2008).

در محیط رقابتی و پویای امروز، نوآوری به علت سه روند عمده ذیل بیش از پیش مطرح می شود: رقابت شدید بین المللی، بازار های تجزیه شده و تکنولوژی در حال تغییر ( آلگر، لامپیندرا و شیوا، 2006).

در این بخش سعی شده است به سوالات زیر پاسخ داده شود: 1- نوآوری چیست و تفاوت آن با خلاقیت، کارآفرینی و تغییر چه می باشد؟ 2- مفهوم نوآوری طی 40 سال گذشته دستخوش چه تغییراتی شده است؟ 3- رویکرد های موجود در زمینه نوآوری کدامند؟ 4- عناصر مدیریتی و محیطی لازم برای ایجاد نوآوری کدامند؟ 5- نقش تکنولوژی در ایجاد نوآوری چه می باشد؟

امروزه و در عصراطلاعات و دانايي محوري ، آنچه به عنوان يك سرمايه كلان مطرح است” دانش ” و والاتراز آن ” مديريت دانش ” مي باشد . در اين زمينه دراكر در سال 1993 چنين مطرح مي نمايد : ” در دنياي امروز دانش منبعي استراتژيك است و به سازمان مزيت رقابتی پايدار مي بخشد .” از اين رو تعجب آور نخواهد بود كه به دانش و اطلاعات در اين دوره به چشم سرمايه نگريسته و به آنها به عنوان يك موضوع مهم و حياتي در متون تجاري نگريسته شود . مبانی مدیریت دانش با رویکرد منابع انسانی را می توانید در فایل پیوست مشاهده نمایید.

Knowledge Magt .v01

داده كاوي فرايند تحليل حجم زيادي از داده ها به منظور استخراج اطلاعات مفيد ، واضح و با اهميت ؛ الگوها وقوانين با معني با استفاده از ابزارهاي پيشرفتة خودكار و نيمه خودكار است.

چنين داده هايي ممكن است در پايگاه هاي داده، انبارة داده، و يا هر مخزني از داده ها ذخيره شده باشند .هدف داده كاوي براي بسياري از سازمان ها مي تواند بهبود بازاريابي ،فروش يا عمليات مربوط به خدمات مشتري از طريق درك بهتري از مشتريان، شناخت الگوهاي نا متعارف،پيش بيني آينده بر پاية تجارب گذشته وبهبود روش هاي كاري فعلي باشد.

data mining.v01

فرهنگ سازمانی به‌عنوان مجموعه‌ای از باورها و ارزشهای مشترك بر رفتار و اندیشۀ اعضای سازمان اثر می‌گذارد و می‌توان نقطه شروعی برای حركت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آید. فرهنگ سازمانی از اساسی‌ترین زمینه‌های تغییر و تحول در سازمان است نظر به اینكه برنامه‌های جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه می‌كند از این‌رو هدف این برنامه‌ها تغییر و تحول فرهنگ سازمان به‌عنوان زیربنا و بستر تحول است.

براي موسساتي كه چند محصول دارند، و در چند بازار فعاليت می‏ كنند، در آنها هر محصول / بازار به عنوان كسب و كار يا واحد تجاري جداگانه‏أي اداره مي‏شود و موسسه تحت تسلط يك محصول / بازار نيست،«رويكرد سبد سرمايه‏ گذاری» به تجزيه و تحليل استراتژي كل شركت می‏ پردازد. اين رويكرد شامل آزمون هركسب ‏و كار به عنوان يك شخصيت جداگانه و به عنوان كمك كننده به سبد سرمايه‏ گذاري كل كسب‏ وكارهاي شركت است. در شركت‏هايي كه تحت تسلط يك محصول / بازارند يا موسساتي كه يك محصول / بازار دارند، ملاحظات استراتژي شركت از استراتژي سطح واحد تجاري جدا نيست.

بطور كلي استراتژي سطح شركت، با توليد و تخصيص منابع شركت سروكار دارد. رويكرد سبد سرمايه گذاري راهي ساده و قابل مشاهده براي شناخت و ارزيابي استراتژي‏هاي مختلف توليد و تخصيص منابع كل شركت در اختيار مي‏گذارد (پيرس، 1377، صص 288-287). براي اين منظور از تكنيك ‏هايي می‏ توان استفاده كرد كه در گزارش پیوست آمده است.

براي موسساتي كه چند محصول دارند، و در چند بازار فعاليت می‏ كنند، در آنها هر محصول / بازار به عنوان كسب و كار يا واحد تجاري جداگانه ‏أی اداره مي ‏شود و موسسه تحت تسلط يك محصول / بازار نيست،«رويكرد سبد سرمايه‏ گذاري» به تجزيه و تحليل استراتژي كل شركت می‏ پردازد. اين رويكرد شامل آزمون هركسب ‏و كار به عنوان يك شخصيت جداگانه و به عنوان كمك كننده به سبد سرمايه‏ گذاری كل كسب‏ وكارهاي شركت است. در شركت ‏هايی كه تحت تسلط يك محصول / بازارهستند يا موسساتي كه يك محصول / بازار دارند، ملاحظات استراتژي شركت از استراتژي سطح واحد تجاري جدا نيست.

به طور كلی استراتژی سطح شركت، با توليد و تخصيص منابع شركت سروكار دارد. رويكرد سبد سرمايه گذاري راهی ساده و قابل مشاهده برای شناخت و ارزيابي استراتژی‏ های مختلف توليد و تخصيص منابع كل شركت در اختيار می‏ گذارد (پيرس، 1377، صص 288-287).

 فنون مورد نظر را می توانید در گزارش پیوست مطالعه نمایید.

portfolio models

مدلها شامل ارزيابي بر مبناي معيارهاي مالي، ارزيابي بر مبناي اثر بخشي،  ارزيابي بر مبناي كارايي و ارزيابي بر مبناي بهره‎وري می باشد. اما الگوهای جامع و مبتنی بر کیفیت، سازمان را ازابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار مي‎‏دهند و با درنظرگرفتن شاخص هاd چندگانه، ابزارهاي مناسبي را براي ارزيابي عملكرد سازمان هاي نوين فراهم مي‎سازند كه در محيط پويا در حال فعاليت هستند. درمقاله پیوست مروری بر رویکردهای گوناگون در این زمینه شده است.

org. performance appraisal

تحلیل محیط خارجی و داخلی سازمان‌ها و شناسایی و ارزیابی عوامل استراتژیک چهارگانه – شامل فرصت‌ها و تهدیدات محیط خارجی و نقاط قوّت و ضعف داخلی سازمان‌ها – یکی از ارکان اساسی برنامه‌ریزی استراتژیک و نخستین گام جهت تدوین استراتژی‌ها می‌باشد

مقصود از «فرصت‌ها و تهدیدات خارجی»[1]، رویدادها و روندهای موجود در محیط خارجی سازمان است که می‌توانند در آینده به میزان زیادی به سازمان منفعت یا زیان برسانند. فرصت‌ها و تهدیدها، خارج از کنترل یک سازمان بوده و از این رو به عوامل خارجی یا برون‌سازمانی تعبیر می‌شوند(دیوید،1386).

از سویی دیگر «نقاط قوّت و ضعف داخلی»[2] در زمرۀ فعالیت‌های درون‌سازمانی و قابل کنترل قرار ‌گرفته و ممکن است سازمان آن‌ها را به شکلی ضعیف و یا به نحوی مطلوب و ایده‌آل انجام داده و مدیریت ‌نماید (همان منبع).

[1] External Factors: Opportunities and Threats

[2] Internal Factors: Strengths and Weaknesses

درمقاله پیوست مراحل ونتایج تحلیل محیط آمده است و زمینه پیش بینی محیط فراهم شده است.

external environment analysis

 

در عرصه فعاليت‏هاي اقتصادي، اجتماعي، فني و… منابع محدود و نيازها نامحدود است. بكارگيري موثر و مطلوب منابع در راستاي تحقق اهداف از مهمترين مسايل حوزه مديريت و اداره هر سازمان است. از آنجا كه امروزه در حال گذر از جامعه صنعتي و ورود به جامعه اطلاعاتي هستيم و شاهد افزايش اهميت اطلاعات بعنوان عامل اصلي ايجاد ارزش و ثروت مي‏باشيم. بنابراين دستيابي سريع و به موقع اطلاعات با توجه به ويژگي نظام جهاني امروز عمده‏ترين مساله فراروي مديران مي‏باشد.

فنآوري اطلاعات و ارتباطات محور توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي عصر حاضر مي‏باشد. بسياري از هنجارهاي مرتبط به امور مردم با آمدن موضوع فوق در حال تغيير است و مي‏رود تا دنياي جديدي را در جهان بسازد.

يكي از مهمترين تحولات در جهان آينده بحث توسعه جهان آينده مبتني بر اقتصادي دانش محور است كه تا كمتر از يك دهه ديگر فراگير خواهد شد و شكل جديدي از اقتصادي نوين را در جامعه بشري بوجود خواهد آورد. با توجه به فاصله شديد اقتصاد سنتي به اقتصاد پوياي جهاني و حضور فنآوريهاي جديدي كه هر روز در اقتصاد دانش محور طرح است، نقش اقتصاد سنتي چگونه خواهد بود؟ درمقاله پیوست مروری بر دسته بندی سیستم ها وفرایند آن امده است.

در عرصه فعاليت‏ هاي اقتصادي، اجتماعي، فني و… منابع محدود و نيازها نامحدود است. بكارگيري موثر و مطلوب منابع در راستاي تحقق اهداف از مهمترين مسايل حوزه مديريت و اداره هر سازمان است. از آنجا كه امروزه در حال گذر از جامعه صنعتي و ورود به جامعه اطلاعاتي هستيم و شاهد افزايش اهميت اطلاعات بعنوان عامل اصلي ايجاد ارزش و ثروت مي‏باشيم. بنابراين دستيابي سريع و به موقع اطلاعات با توجه به ويژگي نظام جهاني امروز عمده‏ترين مساله فراروي مديران مي‏باشد.

فنآوري اطلاعات و ارتباطات محور توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي عصر حاضر مي‏باشد. بسياري از هنجارهاي مرتبط به امور مردم با آمدن موضوع فوق در حال تغيير است و مي‏رود تا دنياي جديدي را در جهان بسازد.

يكي از مهمترين تحولات در جهان آينده بحث توسعه جهان آينده مبتني بر اقتصادي دانش محور است كه تا كمتر از يك دهه ديگر فراگير خواهد شد و شكل جديدي از اقتصادي نوين را در جامعه بشري بوجود خواهد آورد. با توجه به فاصله شديد اقتصاد سنتي به اقتصاد پوياي جهاني و حضور فنآوريهاي جديدي كه هر روز در اقتصاد دانش محور طرح است، نقش اقتصاد سنتي چگونه خواهد بود؟ درمقاله پیوست مروری بر دسته بندی سیستم ها وفرایند آن امده است.

infornation system levels

استعاره در فرهنگ لغات به معنی “به عاریت گرفتن” می‌باشد. در واقع یک صنعت ادبی است که  از‌ ویژگی‌های مشترک دو پدیده برای توضیح ابعاد نامأنوس پدیده دیگر استفاده می‌شود. صاحبنظران مدیریت از آن تعاریف گوناگونی ارائه کرده‌اند. الوانی (1386) استعاره را توصیفی می‌داند که از تشبیه یک پدیده به پدیده ای دیگرکه دارای وجوه مشترکی هستند، به روشن شدن ذهن فرد کمک می‌کند. صاحبنظر دیگری استعاره­ را اینگونه تعریف می‌کند، استعاره‌ها نگاره­ها و نقش­هایی هستند که از طریق آنها می­توان به ماهیت سازمانها پی برد. (رحمان‌سرشت، 1377) به عبارت دیگر استعاره این امکان را فراهم می­آورد تا یک تجربه با شباهت به یک تجربه دیگر، شناسایی شوند؛ مثلا زمانی که زندگی را به یک جاده طولانی و پر پیچ و خم تشبیه می‌کنند از سختیهای جاده برای درک بهتر سختیهای زندگی بهره برده شده است (رضائیان، 1379).

مورگان (1986) در کتاب سیمای سازمان بر نقش حایز اهمیت استعاره­ها در کمک به تحلیل و شناخت نظریه سازمان، تاکید می­کند و از استعاره­های ماشین، موجود زنده، مغز، فرهنگ، نظام سیاسی، زندان روح، جریان سیال، ابزار سلطه و پدیده کثیرالوجوه، برای توصیف سازمان استفاده می­کند. مورگان (1989) در کتاب دیگرش، تئوری خلاق سازمانی نیز به چگونگی استفاده عملی از استعاره­ها، می‌پردازد (فرهنگی، 1384). مورگان سازمان را به صورت پدیده ای کثیر الوجه دیده و درقالب استعاره توصیف کرده است ، هر استعاره جنبه ای از سازمان رانمایان می سازد و برای شناخت کامل باید همه این استعاره ها رابر هم منطبق کرد. استعاره‌ها نه فقط برای درک سازمان بلکه برای نحوه مدیریت نیز مفید فایده هستند.در زیر مثالهایی از استعاره های سازمانی آورده شده است (الوانی، 1386).

سازمان به مثابه ماشین[1]

این استعاره زائیده تفکر ماشینی از جهان است. نظریه مکانیکی برای اولین بار درافکار اتمیست های یونانی قرن پنجم تا سوم قبل از میلاد چون دموکریتوس و لوکیپوس جلوه گر شد.آنان معتقد بودند جهان متشکل از ذراتی است که در یک فضای نامتناهی سیر می کنند و تمامی اشکال ،حرات و تغییرات جهان را می توانیم در قالب اندازه ،شکل و حرکات این ذرات (اتم ها) توصیف کنیم. در علوم انسانی و اجتماعی نظریه رنه دکارت گرایشی ماشینی داشت و مادی گرایانی چون ژولین دولامتری آن را پی گرفتند. در مدیریت تیلور، فایول و گانت و به طور کلی مدیریت کلاسیک و علمی سازمان را همچون ماشینی می‌دیدند که به وسیله مهندسان نیروی انسانی اداره می شود و برای بهبود و اصلاح آن نیز تدابیر مهندسی موثر می افتادند. وبر نیز با آنکه خود از مشکلات بروکراسی آگاه بود، برداشتی ماشینی از سازمان ارائه داد. ارگونومی یا مهندسی انسانی نمونه ای امروزی از تفکر ماشینی از سازمان است یا آرایش کارگاه برداشتی مادی و ماشینی است که هنوز از ارزش آن کاسته نشده است.

سازمان همچون موجودی زنده[2]

در دیدگاه ماشینی ،سازمان به روابط رسمی ،بازدهی و کارایی و ساختار های مکانیکی محدود می شود و هدف اصلی آن همچون یک ماشین افزایش ستاده ها و کاهش نهاده ها بود.اما در دیدگاه زیستی به سازمان همچون موجود زنده نگریسته می شود.انسان ها در سازمان ها اساسی ترین نقش را ایفا می کنند و هم آنان هستند که به سازمان موجودیتی انسان وار می دهند. علمای مکتب روابط انسانی را می توانیم از پایه گذاران دیدگاه سازمان به عنوان موجود زنده قلمداد کنیم. ساختار” ادهوکراسی” مینزبرگ  شباهت تام با گونه زیستی داشته وبرای شرایط متغیر طراحی شده . یکی دیگر از نظریه های سازمانی که استعاره زیستی را به کار گرفته ،نظریه انتخاب طبیعی یا نظریه جمعیت – محیط است. بر اساس نظریه جمعیت – محیط سازمان ها باید خود را با محیط هماهنگ کنند و این امر مستلزم ایجاد تغییراتی در آنهاست.این تغییرات فردی رخ نمی دهند بلکه جمعی اند. آلدریش ،فری من و هننن این نظریه را ترویج کردند.

سازمان همچون مغز[3]

سازمان همچون مغز نظامی تحلیل گر است که اطلاعات را دریافت و آنهارا تجزیه و تحلیل می کند و مورد استفاده قرار میدهد.در پردازش اطلاعات و به کارگیری آنها برای اتخاذ تصمیم و انتخاب و اقدام ،سازمان همسان مغز انسان عمل می کند و از این جهت بعضی از علمایمدیریت عملکرد مغز و عملکرد سازمان را در این زمینه یکسان دیده اند. سایمون و مارچ به بررسی فرایند تصمیم گیری در سازمان پرداخته اند. سایبرنتیک یا علم ارتباطات و کنترل رابطه ای صریح تر بین مغز انسان و سازمان برقرار کرد.  در نظریه ارتباطات و کنترل چهار اصل جاری اند 1-سیستم باید توان احساس و درک محیط خود و جذب اطلاعات از آن را دارا باشد. 2-سیستم باید بتواند بین این اطلاعات و عملیات خود ارتباط برقرار کند. 3-سیستم باید قدرت آگاهی از انحراف را داشته باشد.  4-توانایی عملیات اصلاحی برای رفع مشکلات را داشته باشد.

سازمان همچون زندان روح[4]

در استعاره سازمان همچون زندان روح،اعضای سازمان همچون غارنشینان جلوه می کنند .آنها آنچنان دلبسته باور های خویش اند که به هیچ رو نمی خواهند واقعیت های بیرونی را بپذیرند. دامهایی که مدیریت و کارکنان را اسیر اوهام میکند و از واقعیتهای  بیرونی غافل می سازد: 1- موفقیت 2- سازو کارهای اطمینان بخشی در سازمان 3- گروه اندیشی در استعاره سازمان همچون زندان روح ما سازمان را به عنوان مجموعه ای ،کف آنقدر در فرایندهای درونی خود گیر افتاده که از واقعیت های بیرونی غافل شدهاند تجسم ی بخشیم و از زاویه ای دیگر آن را مورد بررسی قرار می دهیم و روابط درونی اش را کشف می کنیم.

سازمان به عنوان پدیده ای دگرگون شونده و متغیر[5]

بر پایه این مفهوم بنا شده است که محیط بیرون ماهیتی مستقل ندارد بلکه تصویری است از آنچه ما تصور کرده ایم

یعنی سازمان جدا از محیط نیست بلکه محیط جزئی از سازمان است پس مواجهه ای میان محیط خارجی و سازمان نداریم به عبارت دیگر تغییر محیط نداریم که به سبب آن تغییر سازمان هم داشته باشیم یا بالعکس.

سازمان به عنوان ابزار سلطه[6]

شاید یکی از واقعی ترین استعاره ها برای توصیف برخی از سازمان های معاصر ،همان ابزار سلطه و تسلط است.سازمان هایی که برای خدمت به مردم ایجاد شده اند ،پس از چندی به صورت تشکیلاتی عظیم بر مردم حکم می رانند و از صورت خادم به حالت مخدوم تغییر ماهیت می دهند. جنبه ی دیگر از روح سلطه گری و تسلط جویی سازمان هارا می توانیم در محیط های کاری نا مناسب ،فضای آلوده کارگاهی ،عدم رعایت بهداشت صنعتی و عدم توجه به کرامت انسانی در کار مشاهده کنیم. شرکت های چند ملیتی نیز چهره ای تازه و قدرتمند از سلطه گری سازمان ها در عصر ما هستند.

سازمان همچون فرهنگ[7]

در این استعاره ،سازمان به عنوان یک پدیده فرهنگی در نظر گرفته شده است و خواص و ویژگی های فرهنگ در آن جستجو می شود.فرهنگ هر سازمان مینیاتوری از فرهنگ جامعه است ،اما دقیقا فرهنگ جامعه نیست. فرهنگ سازمان در ساختار ،قوانین ،خط مشی ،اهداف ،شرح مشاغل و نحوه انجام ماموریت های آن تبلور می یابد   ولی این انسانها هستند که به آن روح می بخشند و در واقع آن را ایجاد می کنند. بنابراین برای شناخت سازمان و رفتار ها و عملکرد کارکنان، شناخت فرهنگ گامی اساسی و بنیادی است. چهار نوع فرهنگ در سازمان: 1-فرهنگ عقلایی 2-فرهنگ ایدئولوژیک 3-فرهنگ توافق و مشارکت 4-فرهنگ سلسله مراتبی

سازمان به مثابه یک نظام سیاسی[8]

سازمان ها ازجهاتی شبیه حکومت ها هستند و از این رو می توانیم آنها را به نظام سیاسی تشبیه کنیم.سازمان ها همانند حکومت ها برای اداره افراد از شیوه های مختلف استفاده می کنند .مثلا در سازمان ها می توانیم مدیریت مستبدانه را مشاهده بکنیم که تصمیمات در دست یک فرد به نامدیر است  و او منابع ،اموال و اعضای سازمان را کنترل می کند. مسائلی چون اهداف،منافع ،تعارض و قدرت در استعاره سیاسی نقش عمده ایفا می کنند و تضاد بین این منافع در سازمان موجب تعارض و کشمکش می شود. برای هدایت تعارض سبک ها ی مختلف توصیه شده است: مدیر براسا دو معیار”توجه به نظرات گروه مخالف”و “تاکید بر نظرات خود” می تواند پنج سبک را در اداره تعارض پیش گیرد. زمانی کهمدیر در تعارض نه به نظر افراد توجه می کند و نه به دنبال نظر خود می رود ،حالتی بی تفاوت پیدا می کندو تعارض را نادیده می گیرد. این سبک زمانی قابل استفاده است که تعارض امری جزئی و پیش پا افتاده باشد  یامدیر بخواهد از شور و هیجان افراد کاسته شود. در سبک سازشکار ،مدیر به مذاکره می پردازد و سعی می کند با دادن برخی امتیازات و گرفتن بعضی امتیازات مسئله راحل کند.این سبک هنگامی که طرف مقابل دارای قدرت برابر است و یا برای مسائل پیچیده نیازمند یک راه حل موقتی و سریع است ،مناسب است. در سبک سازگار ،مدیر خود را تسلیم نظر گروه مخالف میکند.این سبک زمانی ثمر بخش است که مدیر دریابد که نظر او درست نیست یا بخواهد برای موضوع بعدی امتیازی از طرف مقابل بگیرد ویا زمانی که هماهنگی و وحدت برای سازمان حیاتی باشد. سبک ناسازگار و یا رقابتی،وضعیتی برنده و بازنده به وجود می آورد ومدیر از قدرت خود برای سرکوب کردن طرف مقابل استفاده میکند.این سبک در حالت اضطراری و برای برقراری ضوابطی که مورد علاقه افراد نیست ولی برای سازمان مهم است و همچنین برای برخورد با افرادی که از موقعیت خود برخلاف اهداف سازمان استفاده می کنند  ،کاربرد موثر دارد. سبک همکار نشان دهنده بلوغ سازمان است و مدیر و طرف مقابل نیروهایشان را در یک راستا به کار می گیرند تا به راه خل مناسب برسند و می کوشند تا راه حلی را جستجو کنند که نظرات هر دو طرف را در بر داشته باشد.

سازمان به مثابه پرده نقاشی

در استعاره پرده نقاشی، سازمان مانند یک پرده نقاشی فرض می‌شود که توسط مدیران و نظریه‌پردازان طراحی شده و شکل می­گیرد، هنرمند، با پیش هم قراردادن تصاویر ناهمگون، تصورات و عواطف نیرومندی را در بیننده برمی­انگیزد و شیوه­ی مرسوم دیدن و تجربه کردن جهان را تغییر می­دهد و گاهی موجب تعجب بیننده شده و وی را به تحسین وامی­دارد. سازمان نیز مانند پرده نقاشی است و تناقض­ها، ابهام­ها، ترکیب اضداد، ماهیت قدرت و تغییر در آن به تناسب خاص، طراحان آن و امکانات موجود در محیط، شکل می­گیرد. در این استعاره مدیر به منزله یک نظریه‌پرداز در نظر گرفته می­شود؛ بدین معنی که در واقع مدیران و سایر اعضاء، سازمان را همانند یک نظریه، در قلوب و اذهان خود شکل می­دهند. استعاره سازمان به مثابه پرده نقاشی، مؤید دیدگاه فرانوگرا به سازمان می­باشد (رضائیان، 1379).

محدودیت­ های استعاره­ ها

باید همواره در نظر داشت که دانش حاصل از بکارگیری استعاره­ها دانش کاملی نیست؛ زیرا استعاره‌ها فقط شباهت‌های میان دو چیز را آشکار می­سازند؛ ولی در مورد تفاوت آنها چیزی ارائه نمی­دهند؛ بنابراین اکتفا به کسب معرفت از طریق استعاره‌های گوناگون شناخت محدودی در مورد پدیده‌ها به ما می­دهد. هریک از استعاره­های ارائه شده در مورد سازمان، محدودیت­های ویژه خود را دارند؛ به موجب این محدودیت­ها، هر استعاره، شناخت محدودی در مورد سازمان ارائه می‌دهد؛ به طوریکه هیچ استعاره‌ای به تنهایی نمی­‌تواند ارائه‌دهنده شناخت و دانش کافی در مورد سازمان باشد (رضائیان، 1379).

[1]Organizations as machines

[2]Organizations as organisms

[3]Organization as brains

[4]Organizations as Psychic Prisons

[5]Organizations as Flux and Transformation

[6] Organizations as Instruments of Domination

[7]Organizations as Cultures

[8]Organizations as Political Systems

منابع و ماخذ:

الوانی، سید مهدی، (1386)، مدیریت عمومی، نشر نی، چاپ سی و یکم، ص 24 – 52

رحمان ‌سرشت، حسین (1377)، تئوریهای سازمان و مدیریت از نوین‌گرایی تا پسانوین­گرایی، تهران ، فن و هنر، چاپ اول، ص358.

رضائیان، علی (1379)، مبانی سازمان و مدیریت، تهران، سمت، چاپ اول، ص87-86.

فرهنگی، علی‌اکبر و همکاران (1384)، نظریه‌پردازان و مشاهیر مدیریت، تهران، فرااندیش، چاپ اول، ص355- 354.

نویسنده: محمد آیتی گازار

http://www.papyrus.ir/Wikies/234/